مادر شوهرم زنگ زد بهم گفت فردا شام دعوتید، بیایید خونمون .منم گفتم مرسی شب همسرم بیاد بگم بهش باشه .راستش من دلم نمیخواد برم بخاطر اینکه. اونجا باید. تنها باشم کسی باهام حرف نمیزنه خواهر شوهرام و جاریام دو به دو باهمن نهایت مادر شوهرم چهار کلوم باهام حرف بزنه. بعدم چون کوچیکترم. تو رو در وایسی باید ظرفارم بشورم. اخرشم کلی متلک و تیکه میشنوم از خاهر شوهرام. ناراحت میام خونه غرشو به شوهرم میزنم. اونم زبون نداره پشتم دراد باهم دعوامون میشه. ازطرفیم من نرم. شوهرم میگه من باید برم زشته. نمیخام تنها بره و کلی هم ازش کار بکشن و حرف بکشن. نمیدونم چیکار کنم دوتا از جاریامم باهام حرف نمیزنن ساکتن اخه خواهرن یکیشون فقط حرف میزنه در حد خیلی رسمی نه صمیمی نمیدونم چیکار کنم برم نرم. اگه برم اینطوری نرمم میگن دعوت کردیم نیومدی ادب نداری و فلان موندم چیکار کنم
تو هم برو. یا با انرژی باهمه حرف بزن
یا بچسب به شوهرت و کلا سرتو گرم اون کن که دوتا تون تنها نباشید بقیه هم حسرتتونو بخورن
برو وای ظرف نشور و خودت رو با گوشی سرگرم کن
بنظرم برو ولی دست ب سیاه سفید نزن
چقد بی سیاستی دختر دیر برو مثلا نیم ساعت قبل شام برو یکم بشین لازم هم نیست زیاد صحبت کنی نهایت یه کتابی چیزی ببر اگه حوصله ت سر رفت بخون ظرفا رو هم یکمشو بشور بقیشو بذار بقیه هم فیض ببرن خودتو خسته نکن که اومدی خونه هم انقد عصبانی نباشی
چه دوراهی بدیه؟
برو ولی قبلش به شوهرت بگو باید کنار باشی تا غریبی نکنم
هی با شوهرت بگو بخند کن و عشقم عشقم صداش کن
با فامیلا هم تا میتونی گرم بگیر
بعدشم کار های خونه کوچیک تر بزرگ‌تر نداره ک
اگ اونا کاری کردن توام بکن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
