باهم خوبیم،میریم بیرون، سرکار(مغازه) ولی مثل خواهر برادر. اهل خیانت نیست میدونم، اکثر وقتا باهمیم، میگه میلم نمیکشه به این مسائل، خیلی ناراحتم و احساس خیلی بدی دارم از اینکه سراغم نمیاد، میگم مگه میشه سه ماه حتی یبارم چیزی به ذهن آدم نیاد که دلش بخواد!!!!! بخدا همیشه به خودم میرسم، خودشم میگه همیشه خوش بویی، بوی عطر میدی همش، هر روز دوش میگیرم، لباسای رنگ روشن و باز میپوشم گاهی اوقات میگم شاید یه تکونی بخوره ولی هییییییچچ. همه راهای رو امتحان کردم، خوردنی، عشوه، مقدمه چینی، آخه من زنم نمیتونم بیشتر از این برم جلو یه حد و حدودی داره همه چی، دلم گرفته بود، ببخشید نمیتونم این مسئله رو به مادر یا خواهرم بگم، اینجا گفتم یخورده سبک بشم😔😔😔😔