ما چهار ماهه از دعوای بدی که داشتیم میگذره برای فردا هم وقت عکاسی آتلیه گرفتیم برای سالگرد ازدواج البته از سالگرد دو ماه میگذره ولی من چون حال روحیم هنوز خوب نبود برای عکاسی سالگرد نرفتم
امشب شوهرم سرکاره داشتیم پیام های عاشقانه می‌دادیم یه دفعه بینش گفت ما باید همیشه هم دیگرو درک کنیم و با زندگی کنار بیایم یه قولی بهم بده تو هر اتفاقی افتاد هر شرایطی پیش اومد جواب پیام هامو بدی
بزار
خبب
بزار
ماجرا اینه این سه سال که با هم بودیم من همیشه جواب پیام میدادم ولی همین دعوایی که کردیم بهم گفت نمیخوامت به همه زنگ میزد می‌گفت از ازدواجم پشیمونم حتی گفت که اگر زن دیگه داشتم بهتر بود منم خیلی شکستم از زندگی ناامید شدم یک هفته بدون خبر ولش کردم رفتم خونه بابام جواب تلفن و پیام هاشو ندادم
خببب
بزار عزیز
😐😐😐😐 ببخشیدا آشتی هم کردین نباید اینطوری بگم ولی نمیتونم نگم! بگو تو رییییدی رو کل زندگی مشترکمون و من و غرور و شخصیتم و.... بعد الان جنابعالی ناراحتی که من چرا جواب پیامتو ندادم؟!؟!! زدی همه جا رو زخم کردی بعد گلایه می‌کنی چرا خونین مالین شده؟! هر عملی عکس العملی داره 😐😐 آدم مریض نیست جواب نده ک اونم بعد این همه بی احترامی
خوب کاری کردی حرف دلتو زدی ینی چی ک ب همه گفته تورو نمیخواد
ببخشید عزیزم دعواتون سر چی بوده ک گفته نمیخوادت و پشیمونه؟
خیلی خوب دلخوریتو بدون بی احترامی گفتی
