دیگه از ته دل نمیخندم،دیگه از چیزی لذت نمیبرم.
من فقط اینطوریم یا بقیه هم مثل منن؟؟
حتما زندیگی خوبی داشتی ازش اومدی بیرون و شوهرت خوبی بوده
گلم من باردارم شوهرم خیانت جنسی میکنه تصمیمم طلاقه ولی پشتوانه ندارم شماکه تجربه کردین جای من بودین چیکارمیکردین
تو وجودت وابسته اون آدم قبلی هستی
یا برو روانشناس تا در مسیر رها کردن وابستگی اون شخص کمکت کنه
یا شروع کن نماز و قرآن خوندن و از خدا کمک بخواه کمک کنه فراموشش کنی
خودتو با درس کار و ورزش مشغول کن دوست های خوب پیدا کن کوهنوردی برو طبیعت گردی
خونه نمون بیکار‌نمون
تاپیک زده بودم خودم راجب شوهدم حرفش چشم به تاپیک تو خورد با کله اومدم توش من استرس جدایی دارم به شدت وابستشم تو هم وابستشی ؟ من که تو خونه ابن خوشی ندیدم اصلا ولی وابستشم دوسش دارم
خیلی موندم بین دوراهی از ی طرف شغل ندارم که بعدطلاق به بچم برسم از ی طرف بچمو بگیرن ازم نابودمیشم نمیدونم بمونم وطلاق عاطفی بگیرم یا کلاجدابشم خانوادمم وضعشون خوب نیست انچنان که بگم میتونن پشتوانم بشن وهمه نیازاموبرطرف کنن
با این شرایط جدا نشی بهتره.
من شاغلم.
خونمون رو هم شوهرم زد به اسم من و بچه ها و حضانت بچه ها رو داد به من.
خانوادمم همه جوره پشتم هستن.
ولی من سعی کردم وابسته به هیچکس نباشم.
ولی با وجود این خیلی حسرت گذشته و روزای خوب زندگیمو میخورم.
میگم کاش همسرم همون آدم سابق میشد و برمیگشت به زندگی.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
