اگه با طرف پسر یا رل قبلی از ساعت پنج بعدازظهر تا نزدیک چهار صبح حرف بزنی اونم از اینکه چرا جدا شدیم و بهم بگه تو هم یبار ازم معذرت خاهی کن دیگه چی میشه خودتو بندازی پایین مثل من بابت گناهی و تنها گذاشتن من یا میخام بهت یه سیلی ریز بزنم اروم باشه و اینکه طرف بگه من چه غلطی کردم رفتم پی کس دیگه و فکر کنم قراره ازدواج کنن با اون یکی دختر با اصرار خانواده تا این حرفها بعد صبح ساعت پنج و نیم صبح پاشه تموم چت هامونو از طرف دوتامون پاک کنه یعنی چی؟ پروفشم غمگین بزاره اخرین بازدیدشم بزار به تارگی چرا باید پاک کنه از طرف دوتامون امکان اینکه حس بد بده هست؟
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
اگه اینجوره من عذر میخام اشتباه کردم قضاوت مردم. اما خداییش بعداز نشان خیلی سخته برای پسر که دخترپش ...
اره خب تا هشت ماه همش غمگین بود حتی براش نذری هم گفته بودن تا حالش خوب شه امت بعد هشت ماه به دختره بهش نزدیک شد گفت دوست دارم خانوادش هم بزور مبگیرنس براش
حق میدم اما اینکه تا صبح حرف زدیم بعد تموم چت های دوتامونو پاک کرد پروف غمگین گذاشت منو متعجب میکنه پشیمون نشدم حس گناه دارم و حس میکنم هیچکس منو مثل اون دوست نداشت
تو شهری که ما هستیم تا عقد رسمی نکنیم نمیگن نامزد منو این انگاری خانواده هامون میدونست حتی عروسی بردارش هم دعوت شده بودم اما این اوضاع مالیش خوب نبود نذاشتم انگشت هم بیاره حتی یه نشان کوچک شیم گفتم اونوقت عجله میکنی اما بدون انگشتر هم نشانی بودیم انگاری چون خانواده ها میدونستن من دوسال باهاش حرف زدم اما به مرور زمان نمیدونم محبت و توجه زیاد اوم به منو زده کرد خوشی زد دلمو:( خود به خودی ازش سرد شدم حتی اون بخاطر منو خودش میرفت ارتش تا یک ماه امتحان رو بلایی سرش آوردن اما به خاطر من تحمل میکرد هرچقدر زنگ میزد گریه میکرد مبینا چرا ازم سرد شدی رو نمیدادم چرا چون خوشی زد زیر دلم:(((( حس میکردم سوسوله یا رفیق بازه بهد فهمیدم باهیچکس مثل من نبود 😔
منم الان همینو گفتم به اون خانوم عقد باید بعداز ی مقدارآشنایی انجام بشه هرچقدر زودتر بری سر خونه زند ...
اینطوره اما این حس در وسط زندگی متاهلی به ادم دست بده چی تو خودت پسری شاید بدونی پسری که بعد کات میره باشگاه زود خودشو میسازه چه منظوری داره یعنی تمام ذهن اون باشگاهه
اینطوره اما این حس در وسط زندگی متاهلی به ادم دست بده چی تو خودت پسری شاید بدونی پسری که بعد کات میر ...
نه تو زندگی متاهلی اینجور نیست کم کم باهم برای خونه ساختن جم کردن دارایی بیشتر خوشبختی بچه ها تلاش میکنین و هرروز ی چالش جدید دارین زندگی تکراری نمیشه.بعدشم همون رابطه زناشوییم خودش آدماروبهم نزدیک ترمیکنه