بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ییه دوستی داشتم خیلی زشت بود صورت دراز دماغ بزرگ دندونای جلو بعد من همیشه الکی بهش امید و انگی ...
اصلا دقت کردی کسایی که قیافه ندارن خیلی اعتماد به سقف دارن و روی کسایی که خوشگلن عیب و ایراد میذارن فقط واسه تو نشده واسه منم شده و اینکه آدم باید همون لحظه ج بده وقتی ج نمیدی هی تا آخر عمر خودتو میخوری منم ج ندادم مثل تو وتا الان همش اون حرفش تو ذهنمه و میگم چرا ج ندادم
اسی من یه داداش دارم ۴۵ سالشه خیلی پسر خوب خوشتیپه فقط درامدش از باغ کشاورزی داره و وضع مالیشم عالیه هرجا گفتیم گفت زن نمیخوام تازگیا میگه برام یه دختر خوب پیدا کنید اگه خواستی در خدمتیم😊
من تو یه شهر کوچیک ۱۵ سال پیش نامزد کردم با یه آشنای دور کسی مارو معرفی کرده بود .بعد دو سه هفته و بعد جشن نامزدی و ازمایش خون و خریدحلقه و سرویس طلاو خرید لباس و ...کلی رفت. و امد تو در و همسایه که دیگه همه فهمیده بودن یه روز اوند گف نمیخامت به همین راحتی دلیلشم نگفت مثل اینکه از قیافم خوشش نیومد.مامانم مریض بود قتد داشت تو فامیل و اون شهر کوجیک آبروم رفت خیلی بد بود اونم تو فامیا ما ک دهن گسادشون باز بود برا حرف دراورون اونسالا دختر و نشون کنن و ولش کنن خیلی بد بود خیلی خیلی بهم سخت گذشت شبی که اوند و بهم گفت نمیخام و بهم بزنیم تا خود صبح گریه کروم دم اذان صبح سجده شکر به جا اوردم گفتم خدایا شکرت راضیم ب رضای تو دوماه بعد کسی ک فکرشو نمیکردم عشق بچگیم که فقط تو دلم بود و کسی نمیدونست اومد خاستکاری و ازدواج کردیم الان یک صدم زندگی من و اون نداره چه شکر خدا از لحاط مالی چ اخلاقی همسرم بهنرینه .پس خداروشکر کن به خدا اعتماد کن که بهترشو برات درنظر گرفته
انقدر از من قلط املایی نگیرید خودم بلدم درس خوندم هتمن راهتم که اینجوری مینویسم
این حرفا دلخوش کنیه.خدا اگه کسی برای من درنظر داشت ٣٥ سالم نمیشد
هنوزم وقت داری هم برای ازدواج هم برای بچه دار شدن؛
الان به جای غصه خوردن پاشو چند تا کتاب روانشناسی تربیتی بخون که مثل برخی دخترها تا ازدواج کردی و به مشکلات خوردی فکر طلاق نکنی و بتونی زندگی مشترک ات رو مدیریت کنی
خداوندا قاتلین ظالم کودکان معصوم و مظلوم فلسطینی رو نابود کن/
فقط یادم به ی تجربه افتاد خواستم بگم حواست باشه مثل من نکنی. چند سال قبل برای منم دو سری پشت سر هم این اتفاق افتاد. اینقدر بهم برخورد و ناراحت شدم که حد نداشت. چند وقت بعدش ینفر اومد که معقول بود و ظاهرا بدش نیومده بود ازم.من بابت اون حس قبلیها و خشمی که داشتم بدون فکر،انتقام اونا رو ازش گرفتم و نه بدی بهش گفتم و یجورایی قهوه ایش کردم البته از ترس اینکه مثل اونا بشه هم بود من دست پیش گرفتم مثلا.بعدها پشیمون شدم چون شاید مورد مناسبی بود برام.فکر کنم آهش گرفتم دیگه خواستگار نداشتم بعد اون🤣. شما مواظب باش یموقع توی این تله روحی نیوفتی.