ما سه تا دوست بودیم ،
یکی از دوستام بدجور دلم رو شکست ، حرفای خیلی بدی بهم زد
.یه نسبت های بدی بهم داد
منم اون شب خیلی گریه کردم و ناراحت شدم ..
نیاز به یه همدم داشتم تا درکم کنه
رفتم به اون یکی دوست مشترکمون گفتم
گفت اره حق با توعه ، میفهمم چی میگی و .......
بعد از گذشت اون روزا
خبرا به گوشم میرسه
که دوستی اون دوتا بیشتر و بیشتر شده .
باهم بیرون و .. میرن
اما من رو دیگه تحویل نمیگیرن
با اینکه من خدا هم شاهده ، اون شب مثل اون بچه یتیم هایی شده بودم که هیج کس به فکرش نبود 😔
عزیزم آدما همینن
گرگ صفت شدن
دنبال یه آدم ساده می‌گردن الکی بهش ضربه بزنن و بشکننش
ادما اندازه عقده های درون خودشون با بقیه رفتار میکنن. ناراحت نشو، چون شناختن خیلی خوبه!
منم فهمیدم صمیمی ترین دوستم بهم حسادت میکنه و خوشحال شدم ک شناختمش قبل اینکه ضربه های بزرگی بخورم. تو هم اینطوری فک کن ک باعث شناخت شده
یه دوستی هم داشنم
به خاطر درس بهش گفتم من یه چند روزی نمیتومم باهات صحبت کنم
خودش هم قبول کرد
وقتی درسم تموم شد ، برگشتم پیشش
دیگه اون تحویلم نمیگرفت
دوسه بار خودم اول پیش قدم شدم برای سلام
اما اون دیگه سرد شده بود
اخه تقصیر من جیه 😭
شما فکر نمیکنی خیلی حساسی؟
هرکسی به خودش مربوطه با کی دوست باشه و با کی دشمن
بعدشم مگ قحطی آدم اومده؟ این دوستت نشد با اون یکی دوستت برو بیرون اصلا با دختر خاله ای ...برو بیرون
حساس نباش گلم👌✨
