خاطرات سمی که از عروسی رفتن دارین بگین بخندیم دور هم شاد باشیم
منم میگم
مادر شوهرم کیک عروسی داداشش دستش بود از پله ها با کیک میوفته 🤣🤣🤣🤣
لایک لطفا
منم لایک کنید لطفا
لایک کن
۵نفری جلو وانت نشستیم با کلی ارایش و لباس مجلسی ماکسی ۵نفرم عقب وانت میکاپ و شینیون کرده
یه بارم عروسی بودیم ، نوه فامیل شوهرم ، مادر بزرگش میاد بشینه بعد پیراهن کوتاه هم پوشیده بود ، تا میاد بشینه صندلی رو از زیرش می‌کشه مادر بزرگه میره هوا 🤣🤣🤣🤣
عروسی خودم پاشنه کفش گیر کرده بود تو خونه های ریز کفی ماشین 😂 داماد اومد درو باز کرد من پیاده نشدم … فیلمبردار و همه عوامل منتظر شدن چند لحظه تا من بتونم پیاده شم 🤣
شلوارم مازراتی سفید بود از این قد نود ها بعد اون موقعه خیلی از کمر گشاد بود کت هم کوتاه پوشیده بودم کمر شلوار چند تا دوخت خیلی بزرگ با نخ سبز زده ام بعد رفتم تو مجلس رقصیدم هی دستام که می بردم بالا فیلم بردار فیلم گذاشت پشت من بعد نخ های سبز شلوارم معلوم شددددد بود اون فیلم گرفت روش حالا فیلم عروسی اومد من تو قسمت داخل تالار فقط فیلم رویه شلوار که کمرش با دوخت سبز زده بود گذاشته بود
عروسی تو خونه بود قاشق کم آمد منتظر موندن یسریا بخورند قاشقا رو آب زدن دادن بقیه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
