سلام خانوما نامزدم دیشب بهم گفت آماده باش میام دنبالت بریم خونه ما چون مخاستم برم دانشگاه باز تا چند وقت نمیدیدم
بعد که رفتم تا وقتی خانوادش بیدار بودن خوب بود همین که رفتیم بخابیم تا کنارش نشستم گفت ببین من حوصله ندارم حرف بزنی باهام خستم ولی چند شب قبلشم آخرین باری که دیدمش بازم همین حرکتو زد منم گفتم چیکاری مگه چرا اینطوری و .. ادامشو میگم