یه معلم داشتم سه سال راهنمایی
هر روز بلا استثنا منو بغل میکرد بوس میکرد
من انتظامات بودم همیشه تو راهرو این تا منو بغل نمیکرد نمیرفت تو کلاس خدا شاهده
اینقدر رابطمون باهم خوب بود
همیشه میرفتیم بیرون سینما کافه بازار ووو
من و دوسه تا از دوستام با این خانم ..ایشون هم یه پسر داشتن بچه ها میگفتن تورو عروسش میدونه وگرنه این همه محبت برای چی😅منو عروس خانم فلانی صدا میزدن😂
گذشت و من رفتم دبیرستان و دیگه رابطمون مثل قبل نبود امروز بعد از ۳ ۴ سال دیدمش😍🥺
فهمیدم پسرش عروسی کرده و نوه داره چقددددد خوشحال شدم😍😍
اومدم برا دوستام تعریف کردم کلی به افکار وتخیلات بچگیمون خندیدیم😄