خب
گفت نه تو میگی به پسرم دسشویی بشوره. میگی بچه رو ببر دسشویی. چرا پسر من کار کنه. منم گفتم مگه من نوکرتونم ماهی ده روز میاید میخوری میخوابی اینم احترام گذاشتنته
خدا صبرت بده
یعنی الانم دارم منفجر میشم. گفتم حق نداری پشت سر من حرف بزنی. کاری داری تو روم بگو. خجالت بکش از سن و سالت. گفتم چیکار کردین پسرم پسرم میکنی. کارو که من سرمایه دادم بهش. تو ندادی. پول پیشه من طلا فروختم. همه زندگیشو من جمع کردم که تو اینجا واسه من زبون درازی کنی
ما اینطور ادمایی نیستیم تو کار عروس دخالت نمیکنیم ولی عروس مون دور برداشته😑
وای عزیزم خدا صبرت بده کمکت کنه نباید جلوی شوهرت بحث بالا میگرفت. حالم بد شد اصلا خیلی ناراحت شدم از رفتار مادرشوهرت
شوهرت چی میگفت این وسط
ری اکشن شوهرت چی بود وسطه دعوا؟
سلام به پربازدید امشب
مادر شوهر منم همینه دست به سیاه و سفید نمیزنه اخرشم میگه کاش نیومده بودما خونه دخترم میرفتم بهتر
حالا من همه کاراشو میکنم حتی اون تایمی ک خونم هست از خونه بیرونم نمیرم کلا پیششم ولی من رابطمو کم کردم باهاش و راحتم
واکنش شوهرت جی بود
اخه ب مادرشوهرت چ ربطی داره تو ب شوهرت چی میگی. چرا یه سری از پدر و مادرا نمیفهمن ک دیگ بچشون ازدواج کرده خودش عقل داره میتونه واس زندگیش تصمیم بگیرن . این جور آدما شورشو در میارن فک میکنن همه کاره و اختیار دار بچشونن اللخصوص اگ بچشون پسر باشه اه
یعنی هرچی گفت من جوابشو دادم. پدرشوهر و شوهرمم پشت من درومدن. شوهرم گفت یدونه ماشین نداریم یه مسافرت تو این چندسال نبردمش با همه چیم میسازه مادر تو چیکار به جای خواب من داری و خلاصه این دفه شروع کرد جنگ با شوهرش و شوهر من
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
