شاهیلا

مدیر

عضویت: 1402/10/20

تعداد پست: 868

عنوان

با تک تک سلول های بدنم ازش متنفرم

| مشاهده متن کامل بحث + 340 بازدید | 46 پست

کسی ک چندساله باهاشم ی ذررره محبت نداره از صدا و لحن صحبتش حالم بهم میخوره حتی بلد نیس چطور با خانمها رفتار کنه

دیشب تا ۵ صبح بحث کردیم چون تماسمو دیده بود و جواب نداد و رفته بود مهمونی از عمد نبود کلا بی اهمیته

اومد گفت مگه چیشده فکر کن نتونستم فکر کن تصادف کردم فکر کن گوشیم خراب شده

حالم از این فلسفه بافیاش بهم میخوره

منم تو روزای مهمی از زندگیمم دارم واسه ی ازمون اماده میشم تمام روح و روانم بهم ریخته

1403/03/15

13:07

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

madarsara

عضویت: 1401/03/22

تعداد پست: 20250

چون چندساله باهاشم پسر خوبیه وابستم قصدمونم جدیه ترس از تنهایی دارم

خط اخر دلیل رنحبه که میکشی

کاش میشد از مردگان پرسید : آیا بالاخره رنج پایان یافت؟

1403/03/15

13:12

1 نفر لایک کرده اند ...

شاهیلا

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/20

تعداد پست: 868

نمیتونی کات کنی؟ ببین من حتی بخاطر آرامشم سیم کارتمم عوض کردم همه میگفتن چرا سیم کارت خب بزن بلاکش ک ...

آره دقیقا همین الاااان منو مقصر میدونه میگه مگه چیشده بزرگش میکنی

1403/03/15

13:12

0 نفر لایک کرده اند ...

ریحانه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

heyyyyyyyyy

عضویت: 1402/01/30

تعداد پست: 2014

چون چندساله باهاشم پسر خوبیه وابستم قصدمونم جدیه ترس از تنهایی دارم

منطقی نگاه کن

معیار هات رو بیار جلو چشم هات

الان میتونی کات کنی

فردا روز ازدواج کردی و درست نشد ، مجبوری بسوزی و بسازی یا اینکه طلاق بگیری

منطقی نگاه کن ، تصمیم گیرنده خودتی

1403/03/15

13:12

1 نفر لایک کرده اند ...

elham_kk

عضویت: 1398/01/20

تعداد پست: 38672

میدونم 😢 الان تو مرحله حساسی از زندگیمم نمیتونم کات کنم نمیدونم چیکار کنم

باید کات کنی

به هر حال تکلیفتو با خودت بدون

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

1403/03/15

13:13

1 نفر لایک کرده اند ...