من از اول دختر بدی نبودم سعی میکردم ک خوب باشم داستان از اونجایی شروع شد که با پسری مجازی آشنا شدم و تا بخوام مادرم راضی کنم گفت دیگع نمیخوامت و رهام کرد و رفت از اون به بعد حس انتقام داشتم به پسرا مثلا با پسری دوست شدم ک راحت لمسم میکرد شبا تا صبح گریه میکردم نامزد کردم که باز اونم بد بود اذیتم کرد و رفت من فقط میخواستم ازدواج کنم و پسرایی به بهونه ازدواج میومدن و بعد از لمس من میرفتن تو تاپیک هام همش هست اتفاقایی ک افتاده برام من کم آوردم من خودمو میخوام همو دختر خوب و پاک رو دیگه خدا چی ببخشه کاش بتونم خودمو بکشم