خودمون که جدا نشدیم خدا مارو از هم جدا کرد...
30 روز پیش نامزدمو توی تصادف از دست دادم...
جور خاصی نتونستم کنار بیام..ام اس خودم از بعد از مرگش عود کرد ...تنش های عصبی و اختلالات روانیم که از بچگی داشتم بیشتر شد...دو بار تشنج کردم و...
خلاصه بگم که من یه دختر 24 ساله بودم که از بعد مرگ نامزدم شدم 42 ساله...
اما تصمیم گرفتم بلند شم و ادامه بدم...خودشم به بدی حالم راضی نیس ...میرم باشگاه ، تراپیست و بعضی روزا سر مزارش و باهاش حرف میزنم..
هیچکس جز خودت نمیتونه تورو اروم کنه:))