اینو امروز فهمیدم هر شب بعد اینکه مغازه رو میبنده میره خونه مادرش سرمیزنه(از خودش نشنیدم خواهرشوهرم گفت داداش چرا امشب نیومدی)، اینکه بهم نمیگه ناراحتم میکنه انگار من میخوام مخالفت کنم! بهش میگم چرا نمیگی میگه باید از تو اجازه بگیرم! میگم پس چطورتو خوشت نمیاد من جایی برم خبر ندم میگه تو فرق داری اجازه ات دست منه هرجایی بری باید از من اجازه بگیری! خودش هر روز میره خونه مادرش اون وقت من دو روز پشت سر هم رفتم تو قیافه بود!