بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من اون خاطره هارو دفن میکنم ولی همیشه شوهرم دوبار منو بهم میریزه همش میگه یادت فلان اشتباهو کردی فلا ...
وای چه بد باز شوهر من برعکس هیچ وقت یاد نمیکنه البته میدونه خانوادش مقصر بودن من تو ذهنم میاد مثلا میگم بذار خواهرت ازدواج کنه جبران کنم براش میگه برا چی میگم اون موردای عقد رو میگه اووه هنوز یادته میگم آره که یادمه
منم دارم جهاز میخرم دقیقا همین دعواها و سر مایکروفر و ماشین ظرفشویی داشتیم بعدا فهمیدم کار ننش
باز خوبه زود فهمیدی من هفیده سالم بود میرفتم با خانوادم دعوا بعد پنج سال فهمیدم قضیه چی بوده فکر کنه من بچه چی کشیدم بدون ظرفشویی و مایکروفرهم میشه زندگی کرد ولی متاسفانه خانواده های پسر شعور درک این و ندارن همیشه از ما زنا انتظار هست که تو بی پولی و نداری همسرم بمونیم چرا شوهرامون همچین کاری برای ما نمیکنن؟
از خدا که پنهون نیست ولی تا می تونید از بنده هاش پنهون کنید🦋
من یادمم باشه بازم شوهرم پشت اوناس تازه من وضع خانوادم خوبه میگه بخاطر پول نگرفتمت دروغ میگه اگه بخا ...
واقعا بخاطر جهاز دعوا کردین؟ البته گاهی مردها همه خر میشن خودتو ناراحت نکن من که جهاز ندادن فقط واممو دادم به شوهرم اون همه چی خریدم خودمم چهارتا تشک فقط خریدم تمام
اره واقعا همیشه حسرت ناپختگی و بی سیاستی خودمو میخورم حتی نصف طلاهامو تو عقذ دادم بهش فر ...
منم گاهی به ناپختگی و بی تجربگی های گذشته فکر میکنم و میبینم اگه اون روزا رو پشت سر نمیذاشتم اگه اون اشتباهات رو مرتکب نمیشدم این آدمی که الان هستم نبودم
از سرزنش دوست تا مضحکه دشمن /تاوان تو را میدهم هر روز/ آرزوهام همیشه آرزو موندن
اینا همه به کنار این اخری من و اتیش زد گفت که اولین باری که موهاتو دیدم ترسیدم مگه من جنم؟
توام مقابله به مثل کن یه عیب های بزرگ ازش بگیر حرصش در آد بخدا من همیشه همکارام میگن شوهرت ازت سره تو خوشگلی و شغل و همه چی من میرم به شوهرم میگم همکارام گفتن از شوهرت سری خخخ اونم میگه میخوان ما رو بهم بندازن خخ کلا کاری کردم اصلا به خودش مغرور نشه توام از خودت ضعف نشون نده
واقعا بخاطر جهاز دعوا کردین؟ البته گاهی مردها همه خر میشن خودتو ناراحت نکن من که جهاز ندادن فقط وامم ...
اره همش میگفت باید بهترین جهازو و بیاری بعد هنوز که هنوز خودشون جاکفشی نخریدن برام حتی من مجرد بودم گوشی نداشتم بابام گفت برای دخترای دیگم نخریدم برای توام نمیخرم ی گوشی قدیمی داد بهم شوهرم همش سزکوفت میزد بازم هرروز گریه
از خدا که پنهون نیست ولی تا می تونید از بنده هاش پنهون کنید🦋