اکثرا خونه پدریم نمیرم ولی وقتی بخوام از جلوی درشون رد بشم یا مهمونی چیزی بیاد منم دعوت باشم حالم بد میشه
استرس میگیرم لبخندم محو میشه چهره ام یه حس ناراحت میگیره به خودش
عذابی که من تو خونه پدریم کشیدم قابل توصیف نیس
الان من شاید ۱۰ سالی بشه که از اون خونه رفتم ولی بازم از جلو محلشون رد میشم خدا خدا میکنم مامان بابامو نبینم ولی خیلی دوس دارم خواهر برادرامو ببینم 🥲