یکی از اقوام خیلی خیلی دور ما شوهرش میرفته شهر دیگه سر کار خونش نزدیک پدر شوهرش بوده دختره شبا بچه رو می خوابانده دوست پسر شو میآورده خونه یه شب حین عملیات پدر شوهر میاد سربزنه پسر قایم میشه تو حموم یادشون میره کفشای پسره رو بردارن پدر شوهر شک میکنه خلاصه همون شب مامور میاد دوتا شون و میبرن ظاهرا همون شب دختره رو میبرن پزشکی قانونی اونجا تشخیص میدن که رابطه داشتن برای دوتاشون شلاق و جریمه و زندانی مینویسن اما شوهر دختره رضایت میده آزادش میکنه باهم زندگی میکنن الآن یه بچه دیگه هم دارن