سلام دوستان
میخوام چیزهایی رو تعریف کنم که برام سخته ،امیدوارم درک کنید و قضاوتم نکنید چون جای من نبودید …. بچه ها من کلا زندگی سختی داشتم ،واقعا توان توضیحش رو ندارم ،یک بار هم قبلا جدا شدم …. من یه رابطه عاشقانه بسیار زیبا بعد از جداییم تجربه کردم یکسال و نیم طول کشید که همه چیز خیلی خوب بود …. و تنها و تنها در عرض فقط چند ساعت اون آدم تبدیل به یه شخص دیگه شد …. اصلا هم حاضر نشد یکبار حرف بزنه ،اولش خوب مثل همه فکر کردم پای شخص دیگه وسط بوده یا شخصی از گذشته ش اومده و اینا اما بعدها فهمیدم حتی اینم نبوده …. حالا نمیخوام توضیح مفصل بدم اما من در طول این یک سال و نیمی که جدا شدیم تنها وتنها خواسته ام این بود که فقط یک بار و فقط یکبار حرف بزنم و بفهمم چی به چیه و بعدش خودم برم …. شما نمیدونید چه داستان هایی برام پیش اومد …. این آقا به هیچ وجه جواب نمیداد ،بلاک آنبلاک های بیخودی و هیچی به هیچی …. تا اینکه پای دوستای مشترکمون وسط کشیده شد ،خیلی مسائل رو من اون موقع فهمیدم و سوال هام بیشتر شد …. دیگه بعد یک سال و نیم مقاومت کردن نخواستن نیست شبیه چیز دیگه ایه …. تا اینکه خودش گفت قرار بزاریم اما هی میگفت قرار بزاریم بعد نمیزاشت …. حتی تلفنی هم حاضر نبود حرف بزنه …. من تو این ۲،۳ سال انقدر تو فشار بدی بودم که قبل از عید متوجه یه بیماری ای شدم که راحت نیستم بگم اما دقیقا به همین اعصاب برمیگرده و متاسفانه درمانی نداره …. مساله بیماریم رو که فهمیدم حالم بدتر شد و تنها خواسته ام از زندگی شد حرف زدن با این شخص …. به خیلی از دوستای مشترکمون گفتم به خاطر شرایط بیماریم واسطه شن …. به خودشم گفتم من حالم بده …. تا اینکه یهو یه سری پیغام با دعوا برام فرستاد و گفت من میخوام صداشو ضبط کنم و پاپوش ودردسر درست کنم و کلا قاطی کرد …. اصلا نمیفهمم این افکار از کجا اومده …. دوستان من متاسفانه ۱۹ اردیبهشت با ۱۸۰ قرص خودکشی کردم …. اصلا لطفا نیاید بگید گناهه و اینا چون جای من نبودید و نیستید مشکل منم فقط این نبود اما تنها خواسته ام تو زندگی کوتاهی این حرف زدن ساده بود …. اون شب اصلا انگار تو حال خودم نبودم …. یه کارایی کردم اصلا یادم نیست …. به یه کسایی پیغام زدم اصلا یادم نیست …. ۲ رو. تو کما بودم و بعد ده روز با تعهد اومدم بیرون ….
و اون آدم منو از همه جا بلاک کرده و از دوستای مشترکموپ هم خبری نیست
نمیدونم چطوری نجات پیدا کردم اما دلم خیلی شکست …. تنها خواسته ام اینه که تاوان کاری که با من کرده رو با خودم پس بده …. به دردم نمیخوره کس دیگه بلا ملا سرش بیاره …. میخوام پشیمونیش رو جلو خودم ببینم
نمیدونم این اتفاق میفته یا نه …. گاهی اینجا میخونم که بعضی ها میان میگن دلمون شکست طرف پشیمون شد و اینا …. من خیلی ها در حقم بدی کردن اما این دیگه …. فقط میخوام همینو ببینم
برام دعا کنید