من می کم ازم خسته شده . دلش رو زدم . مخصوصا که سابقه خیانت هم قبلا داشته . الان هم که از هم دوریم . چند روز پیش بهش گفتم گوشیت رو بده بهم نداد .
میام جواب می دم
اگه واقعا پیگیر باشید پیدا میکنید یه چند روز از سر کارت مرخصی بگیر خودت بگرد دنبال خونه پیدا که کردی ببرش بنگاه برا قول نامه واینجور چیزا سعی کن اولویت اول توی زندگیت شوهرت باشه بهش مستقیم بگو که دیگه نمیتونی و نمیخوای ازش جدا بمونی
خجالت رو بزار کنار برو پیش شوهرت .
خوب الان رسما شما عضو خانواده همسرت هستی چه معنی داره ازشون خجالت میکشی.
برو اونجا تا اونها هم یه فکری براتون بکنه و هم اینکه از همسرت زیاد دور نباشی .
اگر در گذشته خطایی کرده ببخش و صد البته فراموش کن هی چماق نکن تو سرش شایدم زخم زبونی چیزی بهش میزنی که اون رفته اونور توام اینوری تو این گرگ بازار اخه مگه میشه مرد زندارو تنها گذاشت
ممنون از راهنمایی هاتون عزیزان .
هستی زخم زبون که نمی زنم . آخه جالبه ما از خودمون یه خونه داریم ولی به خاطر حماقت و بد دلی شوهرم اونو دادیم اجاره و خودمون مستاجریم و الان هم که خونه پیدا نمیشه . بهش میگم چرا باید اینجوری بشه
بهش شک دارم . چرا گوشیش رو تحت هیچ شرایطی بهم نمی ده .
الان هم جواب اس هام رو اصلا نمی ده . وقتی هم دلیلش رو ازش می پرسم میگه دیر دیدم . و بعدش گفتم دیر وقته که جوابت رو بدم . واقعا قابل توجیه نیست .
دوری براش عادی شده .
یه مدت از دسترسش خارج شو پیام نده زنگ هم نزن و شب اس بده فردا خودم میرم سر کار یا امروز خودم از سرکار بر میگردم اگه بهتون پیام داد جواب ندید منتظرش بزارین و اگه زنگ زد کوتاه جواب بدید و زود خداحافظی کنید انگار که عجله دارید بعدم منم نظرم رو اینه که چند روز مرخصی بگیرید و تمرکزتون رو بزارید رو گشتن برای خونه حالا یه چند محل اونور تر بالاتر یا پایین تر شما که یکم از دسترسش خارج بشین ایشون کنجکاو میشن که چرا خبری ازتون نیست بعد که اومدن سراغتون باهاش با محبت و صادقانه صحبت کنید که از این وضع خسته شدید و دلتون براش تنگ شده و اگرم خونه گیرتون نیومد بگید که با اینکه براتون سخته خونه مادر ایشون ولی چون دیگه نمیتونید دوری ایشون رو تحمل کنید حاضرین باهاش برین
و حتما هم برو و تنهاش نزار
چون واقعا خودم از بی اعتنایی هاش نسبت به خودم دارم زجر می کشم.
باورم نمیشه
نه درد دلتا
کار شوهرت
مثل نامزدای خسته میمونه
نه مرد ی که ده ساله باهاشی
با خودم می گم یعنی این بشر دلش برای س ک س تنگ نمیشه . چرا این قدر سرده .
اینطور قضاوتش نکنید احتمالا اون بیشتر از شما از این شرایط خسته شده و دلشم میخواد س ک س ولی شاید غرورش اجازه نمیده که بخواد بیاد منتتون رو بکشه که باهاش برید یا شاید انقدر دوستتون داره که وقتی گفتید راحت نیستید خونه مادرش واسه همین داره فشار رو تحمل میکنه ولی ازتون نمیخواد که باهاش برین چون میدونه دوست ندارین یکم نیمه پر لیوان رو ببینید
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
4 ثانیه پیش
5 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
