..این ماه کلی رو خودم کار کرده بودم که عین خیالم نباشه و همه چیز هم شکر خدا خوب بود .. تا اینکه یکی از دوستام که سالها بود باهاش ارتباط نداشتم یهو پی ام داد و گفت پارسال ازدواج کرده و یه ماه پیش هم زایمان .....دلم خیلی گرفت دوباره .... حس بیخیالیمو دوس داشتم الان دوباره شدم همون لجباز منتظر که تا بچه بغلش نباشه اروم نمیشه ... خسته شدم ......