لابد خوب میک.ندش
مادرشوهرم هر وقت میخواست منو اذیت کنه همسرمو اذیت میکرد خیلی پسته آخرشم به حقش رسید هیچ کدوم از بچه هاش محل سگم بهش نمیزارن همسرم رسما ده ساله قیدشو زده اون یکی پسرش نقشه کشتنش میکشه از ترسش شب و روز نداره دخترشم رسما جلو چشمم بهش گفت پیر شی میزارم سالمندان خیلی دلم براش میسوزه اوایل سعی کردم بینشون رو بگیرم اما روز به روز بدتر کرد از جاری بپرس احتمالا وقتی اونم از همسرش بگه مادرشوهرت از خوبی پسر کوچیکش میگه و اونو بی ارزش میکنه حواست باشه به خاطر بدی های مادرشوهرت بین برادرا به هم نخوره و با هم بد نشین
موندم واقعا چطور دلشون میاد چرا من شبیه اون نشدم شبیه مادرم نشدم به خدا بد بودن خیلی قدرت و توان میخواد کل روزمو نگرانم بین بچه هام حتی در حد یک قاشق برنج فرق نزارم باورت میشه تو بشقاب غذا میکشم هر روز میگم قرعه کشی کنید کدوم بشقاب به کی میرسه مبادا یکیشون بگه به داداشم بیشتر داد خب منم قراره مادرشوهر بشم از همین حالا دارم برای عاقبت خیری عروس ندیده و نشناخته دعا میکنم فکر میکنم نسل ما خیلی منطقیه و بعدا با عبرت گرفتن از رفتار مادرا و مادر شوهرا خودمون تو رفتار با بچه ها و همسراشون نمونه میشیم
علف باید به دهن بزی شیرین بیاد که اومده، فقط اینو میگم
سلام شما نذر کردی ۴۰ تا امامزاده بری نمک پخش کنی؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
