یعنی از دست شوهرم کفریم موقعی میایم خونه پدرشوهرم انقد خوشحاله نمیدونه چی کار کنه باحالی که وضع مالی انچنانی نداریم مدام واسه بچه های برادراش چیز میخره دیگه کفریم کرده حتی دیگه به منم توجه نمیکنه
خدایا چه گوهی خوردم شوهر کردم تو سن کم 😭
کاش من و دخترم بمیریم تا از دست این الاغه بیشعور راحت بشیم