از این عروسک که تو شیشه هست گفت بالا کمدش بود گفت بده دادم منم تو آشپزخونه داشت رو بالش بپر بپر میکرد یهو میخوره زمین نیفته با سر رو عروسکه خورد میشه پیشونی گوشه چشمش شکاف خورد خونش زود بند اومد یعنی بخیه نمیخواد زنگ زدم شوهرم اومد گفت بخیه بدتر جاش میمونه فقط موند پیشش من خونه جارو زدن نره تو پا دوباره مغازه همش نگرانم گریه میکنم چرا مراقب نبود