ما از وقتی به دنیا اومدیم رفیقیم دو سال ازم بزرگتره و فامیل هم هستیم عروس 21 من 18
همیشه عروسی های فامیل با هم انقد میرقصیدیم که پاهاموت تا یه هفته درد میکرد و زخم بود
عقدش بود امشب
موقع ورودش که رفتم استقبال وقتی نشستن رفتم رقصیدم داماد رفت یکم رفتم نشستم پیش عروس قشنگ بادش زدم آرایشش درست کزدم بلندش کزدم رفتیم رقصیدیم
از اول مجلس تا آخر با جز شام همش وسط بودم با انرژی همش دیجی میگفت ماشالله دوست عروس
دستشو میگرفتم دور بزنه کل شبو با هم رقصیدیم کلی حواسم بهش بود تشنش نشه عرق نکنه دامنش تورش کلی ست رقصیدیم باهم کل فامیلای عروس و داماد یه ور بودن من و عروس میرقصیدیم من یه لحظه میرفتم مثلا آب بخورم میومدن منو میبردن
الاهی خوشبخت بشه
پاهام زخمه 🤣