خیلی حالم بد شد رفتم اسکرین شاتامو نگاه کردم خیلی حالم گرفته شد
ی پسره بود سر درس بمن پیام میداد ازم کوچیکتر بود منم ج شو میدادم نگفته بود دوس دختر داره ۱۵۰ کیلو بود من اصن چشمی بهش نداشتم ۴ سالم ازم کوچیکتر بود پزشکی بود من پرستاری میخونم.دوس دخترش اومد هرچی از دهنش درمیومد بهم گفت بهم گفت بی خانواده بهم گفت بینزاکت ب دروغ گفت بهم پول قرض دادن درصورتی ک نداده بودن بهم گفت تو پرستاری کجا دوس پسر پزشکی من کجا
خیلیییی حرفای زشتی زد.فحشم نداد ولی حرفاش قلبمو سوزوند