رفتیم با فامیل شوهرم یه مغازه کوچیک تاریک مرده یه چشم سبز 50 ساله اینا میشد دوبار مثلا میخواست حرف بزنه به بازوم زد رفتم عقب وایسادم جلو در بعد دیدم اونجا داشت لباس بر میداشت گف شما نمیخوای گفتم نه یدونه زد به بازوم یدونم نمیدونم عمدی بود یا سهوی زد به سینم جلو فامیل شوهرم چون مشتری ثابت اوناس گفتم چیری بکم واسه خودم حرف در میاره من دفعه اولم بود رفتم منه احمق اینقد گرفته شدم زدم بیرون بدون اینکه فحش بدم 😭 خیلی حالم بده که فحشش ندادم یه حس پوچی دارم 😭😭
آسمان فࢪصت پࢪواز بݪند است ولی قصّه این است چه اندازه کبوتࢪ باشی..🕊️️
رفتم از پله ها بالا زنونه بود و مرد حق نداشت بیادیه مردی تو پله ها اومد بالا دست زد به با....سنم وفرار کرد منم برگشتم فحشش دادم و جیغ و داد کردم افتادم دنبالش تا برسم پایین ساختمون مردا و کسبه ها گرفته بودنش و من میزدمش 😑انقد حالم بد بود اونروز که نگو لباسمم زننده و باز نبود بلند بودتا مچ پام 😑🥲
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.