خرابکاریای من که تمومی ندره ولی یه با تومحل کارم لیوان چاییمو ریختم رو سیستم همکارم بعد هیچکی نفهمیده بود سریع خشکش کردم و آثار جرمو پاک کردم اومد سیستم پوکیده بودااااا هیچی دیگه یه ضرر چند میلیونی به شرکت زدم صدامم در نیومد
کوچیکتر که بودم حدود فکر کنم 14 یا 15 ساله بودم اون زمان اینجوری بود که دوست پسر تک میزد بعد تو میفهمیدی اوضاع که بر قرار بود زنگ میزدی . اون زمان هم خاله من یه دوست پسر داشت که از این موضوع مستثنا نبودن نقشه همین بود تک زنگ بزنه بعد زنگبزنه . یه بار من تک زنگ زدم چند بارکه شوخی کنم و سر کار بزارم نگو خاله من زنگ میزنه به اون بنده خدا که چقدر تک زنگ میزنی بابا نمیتونم صحبت کنم اونم میگفته من نیستم والا و خلاصه سرتونو درد نیارم سر همین موضوعبحثشون شد و کات کردن من تامدتها عذاب وجدان داشتم به خدا
نصف شبی دله های قهوه روروی فرش سفیدخونه پدربزرگم ریختم🥲پدربزرگم باشنیدن صدا ازخواب پرید وقتی صحنه رودیدرنگش پرید🤯خداروشکرمادربزرگم یه روفرشی کوچیک زیرسینی گذاشته بود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
31 ثانیه پیش
32 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
