2777
2789
عنوان

خاطرات خرابکاریای یواشکی + جایزه

| مشاهده متن کامل بحث + 30937 بازدید | 413 پست

سوتی که نه ولی یه راه حل دارم واسه شستن ماهیتابه خودم همیشه همین کارو میکنم خیلی خوبهههههه گفتم اینجا هم بگم استفاده بشه😂

سه مرحله داره دوستان اول ماهیتابه بر می‌دارید دوم میزارید آب بشه سومین مرحله خیلی سخته ولی جوابه😂ماهیتابه رو فراموش بکنید مخصوص دخترای مجرد تنبله😂😂

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چیزیش نشد 

نه خدا رو شکر ی قلپ خورده بود متوجه شده‌ بود دیگه ادامه نداد.اون موقع ها اب قطع میشد فکر میکرد قطعه هنوز 

برای سلامتی آقا امام زمان (عج) و همه بچه ها و  آرامش هممون یه صلوات می فرستید... امیری حسین و نعم الامیر ...خیلی محتاج دعامhttps://www.ninisite.com/user/discussion/7b16c5cf-e0ef-4f6f-afc0-dd2b289a7568/niniyar

 خاطره من برمیگرده به دوران کودکی یه بار من هوس کزدم ماشین لباس شویی رو تنهایی روشن کنم یه حوله قرمزو با لباس سفید فرم سر کار بابام و مقنعه خودم که سفید بود و یسری دیگه لباس انداختم تو لباس شویی و فردا صبحش که بابامو به صورت پیرهن صورتی دل منو بردی فرستادیم سر کار تا لباس جدیدش آماده بشه دیدنی بود😃

سلام 

نه خدا رو شکر ی قلپ خورده بود متوجه شده‌ بود دیگه ادامه نداد.اون موقع ها اب قطع میشد فکر میکرد قطعه ...

خداروشکر 

خدایاااا شکرت بخاطر نعمت بزرگی که بهم دادی کمکم کن بتونم خوب از پس بزرگ کردنش بربیام   خدایا شکرت بخاطر زندگیممممممم🌿♥️
یه بار مامانم تازه فرش خریده بود اونم دست باف بعد من یه روز داشتم تمرین خوشنویسی میکردم  ملافه ...

وایییییی  نمیشد قایمشم کرد آخه  

مامانم اسپند دود کن رو پرر از زغال کرد گفت ببر داخل خونه یه دور بزن بیار . وقتی رفتم تو اتاقخواب خواستم بگردم یهو در نیمه باز شد دستم خورد بهش زغالا ریختن رو قالی برگشتم با یه حالت تعجب و شاد ی گفتم ای واییی و ایقد خندیدم دستم میلرزید بقیش هم ریخت  نمیدونم اون لحظه فازم چی بود اصلا و قالی تیکه تیکه سوخت
یه بارم گوشه ی زیردستی رو شکستم مامانم گفت صدای چی بود لو ندادم بعد رفت چایی درست کنه دید شیشه ی فلاکس خورد شده گفت خببب معلوم شد صدای چی بود و اصن تا الانم متوجه گوشه ی زیردستی نشده . فقط من موندم شیشه فلاکش چش بود این شکست اون یهو ریخت  

خدایا من عقل درست و حسابی ندارم مراقب من باش 🤧♥️||||||||||||||||از همان دست که دادی به تو بر خواهد گشت      جگر خون شده ام خون جگرت خواهد کرد 💔🥀
 خاطره من برمیگرده به دوران کودکی یه بار من هوس کزدم ماشین لباس شویی رو تنهایی روشن کنم یه حوله ...


دلم برای پدرت کباب شد 

منم یبار  با نوه ها خونه پدر بزرگم مهمون بودیم اومدم ثواب کنم آب و وایتکس درست کرد بودم توی ظرف ...

 چقدر این مورد زیاده تو خانواده ما هم همچین چیزی شده قشنگ یه فنجون وایتکس رو طرف سر کشیده و چون حس چشایی بویایی نداره خودش متوجه نشده 

خدا رحم کرد فقط 


خیلی خیلی خیلی به دعاهاتون‌احتیاج دارم ...

یه بار سبزی جوشوندم واسه دارو بود خود سبزی رو آبکش باید میکردم مه تفاله ش دور ریختنی بود و آبش لازمم بود 

اما آبکشو که گذاشتم قابلمه رو چپ کردم تفاله شو برداشتم آب سبزی رو خم کردم ریختم دور تازه فهمیدم چه خراب کاری ای کردم 😎😕

یه بیداری دقیقا عین یه کابوس،مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس،میچرخم تو حباب انتظار تو،مثل ماهی و تنگ و وهم اقیانوس....زندگیم سوخت ...جسد آرزوهام مونده روی دستم...خوشبحالت زندگی کردی💔ولی من نه نتونستم😔
سیف برا اسراییله مگه؟ 

نمیدونم من یه جا دیدم جز کالاهایی بود که گفتن تحریم بشه ولی الان دوباره که نگاه کردم ندیدم واسه همین پاکیدم

من همون شاهزاده تباهیم که به پادشاهی رسیده 🥸 اینکه رفتارام به سنم نخوره تخصص منه🤌😐نی نی سایت رو بیش از ۱۶ساله میشناسم🫡 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز