امروز واسه عید قرار بود بریم باغ بابام اینا.کلی مرغ بابام خریده بودم.از صبح داشتم مرغا رو میشستم و توی مواد خوابوندم.بعدشم سیخ زدم و برنجم پختم.مامانم هر چی به داداشام زنگ زد زودتر بیاین حداقل سیخا رو بکشین و آتیش بپا کنین تا وقت غذا خوردن پیداشون نشد
عروستون فک کنم یکی از نی نی سایتی ها بود که دیشب داشت برنامه میریخت دیر بره خونه مادرشوهر😉😉😉
خخخخخخخخ
یا حضرت ابوالفضل...به خدا بگو چیزایی که میخوام ...جیگر گوشه ی بابا...به سلامت بیا بغلم بشو همدم تنهایی بابا مامان ...بابا چشم انتظارته عزیزه دلکم...پسری یا دختر ...اگه پسر باشی میشی رفیق شفیق تنهایی بابا ...اگه دختری میشی همدم من ...خدایا سالم باشه ،صالح باشه ،هر چی باشه ...نذر امام رضا میکنم که به سلامت بیاد به آغوشم...همین،ماشالله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
یا حضرت ابوالفضل...به خدا بگو چیزایی که میخوام ...جیگر گوشه ی بابا...به سلامت بیا بغلم بشو همدم تنهایی بابا مامان ...بابا چشم انتظارته عزیزه دلکم...پسری یا دختر ...اگه پسر باشی میشی رفیق شفیق تنهایی بابا ...اگه دختری میشی همدم من ...خدایا سالم باشه ،صالح باشه ،هر چی باشه ...نذر امام رضا میکنم که به سلامت بیاد به آغوشم...همین،ماشالله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم