دوستان لطفا خواهرانه کمکم کنید ، کسایی که گذشته تلخ داشتن و نتونستن باهاش کنار بیان لطفا برام ننویسید حال روحیم بدتر میشه
من ۲۴ سالمه از ۱۷ سالگی وارد بازار کار شدم و شرایط مالی خانواده ام خیلی بد بود همیشه آرزو داشتم برم دانشگاه ولی چون پول نداشتیم با خودم گفتم برم سر کار و با پول جمع کردن هزینه دانشگاه رو جور کنم ، الان پول کافی واسه دانشگاه رفتن دارم ولی دیگه حال روحی خوب ندارم
من دوسال تو یک مجموعه خیلی افتضاح مشغول بکار بودم ، حقوقش پایین بود ، ساعت کاریش زیاد بود ، مدیرش بشدت رفتار بدی داشت و توی جمع منو ضایع میکرد و بهم بی احترامی میکرد ، حتی یکبار به من نگاه کرد و گفت یک مشت گاو رو به اسم کارمند جمع کردیم دور خودمون ، تمام تلاشم رو هم میکردم که تو کارم خوب باشم ولی همیشه بهم بی احترامی میشد در نهایت بعد از جمع آوری هزینه دانشگاه استعفا دادم ، مشکل فقط من نبودم بقیه همکارا هم راضی نبودن از شرایط و یکی یکی استفعا میدادن میرفتن ، منم بخاطر بی پولی مجبور شدم بمونم ، الان خاطرات تلخ و یادآوری بی احترامی هایی که بهم کرده یک دقیقه راحتم نمیذاره ، حس خفگی دارم ، همیشه میگم خدایا چرا باید انقدر بی پول میبودم که بخاطر هزینه دانشگاه زیر بار این همه ظلم و بی احترامی برم ، حس میکنم غرور و شخصیتم خرد شده ....