۲۰ روز گذشت ولی من هنوز باورم نشده که رفتی بابا😔

بابای منم از سال ۹۹ ب بعد مریض بود این دو سال اخیر ب اوج خودش رسید در حدی ک همه کارهاشون مادرم انجام می‌داد 

الان هرکی خبر فوتش رو میشنوه میگن زنش راحت شد و این حال منو بدتر میکنه 

بله درسته آدم تو هر سنی محتاج پدر و مادرشه 

بی خوابی زده ب سرم دلم میخواد خودمو بکشم زندگی سر سوزنی ارزش نداره آه😭🖤🥺

ینی هیچوقت پدر مادرت سراغتو نگرفتن ک کجایی زنده ای یا ن ؟  موقع زایمانت کی پیشت وایساد؟ شوهرت منت نمیزاره سرت ک پدر مادرت بهت اهمیت نمیدن؟

دقیقا مامان منم ی خواب راحت نداشت شبا همش بیدار میموند ولی بازم دلمون خوش بود ک بابام هست الان ب چی دلخوش کنیم اخه خدای من 

چطور باید این درد رو تحمل کنیم دارم دق میکنم 😔😔😔😔

سالی یکبار شاید زنگ بزنن یا بیان اینجا . از بس سرشون با فامیلاشون گرمه دیگه منو نمیخوان موقع زایمان هم نبودن‌ . یکبار سقط شدم بازم تنها بودم همراهان تخت های بغلی میگفتن مادرت کو؟  شوهرم چیزی نمیگه چون خونواده خودشم عین خونواده منن و هیچ کاری براش نکردن. من از منت گذاشتن نمی ترسم به شوهرم گفتم اگه ناراحتی میتونی بری من از تنهایی نمیترسم کار میکنم خرجمو درمیارم اونقدر بیتفاوتی از خونوادم دیدم به شوهرم وابسته نیستم از جدا شدن نمیترسم. منو شوهرم تنهایی بچه بزرگ کردیم. الان ناراحت نیستم چون عادت کردم. تنهایی بهم اموخت محتاج هیچکی نباشم منتظر کسی نباشم 

چقدر عجیب و سخت خیلی متاسف شدم 

خدا ب دلت آرامش بده واقعا خودمو نمیتونم ب جات بزارم چون خیلی سخته پدر و مادر آدم اینقدرررر بی تفاوت باشن حتی اگه بچه بد باشه بازم والدین جونشون باید در بره برای بچش🥲🥲

مرسی عزیزم همچنین ب تو هم 

خدا پدرتو رحمت کنه جاش بهشت باشه

مادرم و پدرم با فامیل خوشن با اونا وقت میگذرونن البته منم جبران میکنم منم نه زنگ میزنم نه خونه شون میرم ولی خب از بس تنها بودم دیگه حوصله هیچکی رو ندارم از بس پشتم خالی بود به کسی اعتماد نمیکنم خونواده شوهرم هم همینجوری ان با فامیل بیشتر خوشن بچه هاشونو ول کردن به امون خدا . ایراد نداره دنیا همینجوری نمیمونه 

دایره ارتباطتو بیشتر کن با آدمای بیشتری دوس شو تا احساس تنهایی نکنی چون هرچقدرم بگی من حوصله کسی رو ندارم انسان آدم اجتماعی هست و نیاز ب بقیه داره

یک لحظه حس کردم خودم این متنو نوشتم🙃🙃🙃🙃🙃 تو چرا منی

من چرا تو عم

تسلیت میگم عزیزم

ببین سعی کن سرت رو گرم من حتی عکس ها و فیلم های عزیزی که داغش رو دیدم رو هم نگاه نمی کنم در عوض قرآن و نماز میخونم براش 

اگه بخوام خاطراتم رو باهاش مرور کنم باید بشینم فقط گریه کنم که خودم از بین میرم

وای پدرتون فوت کرد خدا رحتمش کنه منم 6 سالم بود مادرم سرطان خون داشت 😓😭😭 میدونم مادرم برمیگرده پیشم