همین الان رفتم سر کوچمون طلا خریدم
یه مغازه بود برام چهار درصد زد
اولین بار بود که از برادرم طلا نگرفتم 🙄🙄🙄🙄
نمی دونم چرا یه حس استرس بدی دارم
واقعا اولین بار که اصلا از خرید طلا خوشحال نشدم
ده کرم یه پنجاه سوت کمتر بهم داد ۱۱۴ میلیون
همون جا وایساده ام داشتم فکر می کردم پنجاه تومن گرمی گرون شد
اول گفت ۱۱۳۵۰۰ بعد موقع فاکتور ۱۱۴ زد 😐😐😒
فکر کنید تو چند دقیقه
جالبه اومدم بیرون دیدم برادر بزرگم بهم زنگ زد
حالم رو پرسید و یه کم صحبت کردیم طاقت نیاوردم بهش گفتم همین الان طلا خریدم
حس عذاب وجدان داشتم 😂
یه کم استرس گرفت قربونش برم نگفت چرا نیومدی از من بگیری گفت باهات درست حسابی کرد تو ماشین حساب زدی گفتم آره بابا درست حساب کرد بعد هم گفت انقدر طلا تو خونه ات نگه دار آبجی الان طلا خیلی رفته بالا خطرناک گفتم خوب چیکار کنم گفت اونایی که استفاده می کنی هیچی دیگه لازم داری اونایی که نیاز نداری بیار تو گاوصندوق ما من بهت فاکتور هم میدم که اگه اتفاقی افتاد نگران نباشی گفتم نه بابا این چه حرفیه
بعد بهش گفتم کلا سختمه هر بار بیام طلا بخرم گفت خوب بهم زنگ بزن من عکس می گیرم از کار برات می فرستم میگذارم تو گاوصندوق به اسم خودت قبلا هم اینکارو کردم دقیقا هم طلایی که بهم فروخته بود رو با یه چیزی که دوست داشتم عوض کردم
یا گفت هر چقدر پول داشتی ده تومن پنج تومن پنجاه تومن صد تومن به من زنگ بزن من برات مزنه میخرم به اسمت میزنم
هر وقت هر چقدر پول خواستی از مزنه خودت فروش میزنم همون لحظه میزنم به حسابت گفتم آره این جوری خوبه
گفت اصلا نیاز هم نیست نقد هم زیاد نگه داری هر وقت هر چقدر پول خواستی زنگ بزن من برات همون موقع واریز می کنم از حسابت کم می کنم
دیگه قرار گذاشتیم همین کار رو بکنیم هم نیاز نیست پاشم برم مغازه شون هم اینکه اون یه کم سود رو نمیدم هم اینکه هر چقدر داشته باشم خرید میزنم هر وقت هم پول لازم داشته باشم همون لحظه فروش میزنم
استرس پول نداشتن هم نمی کشم
البته مدلم اینه که همیشه نقد داشته باشم ولی خوب کمتر در حد اقساط و خرج و مخارج دم دستی خودم پول تو حساب میگذارم