2777
2789

چند روزی بود شوهرم عصبی و پرخاشگر شده بود...

می‌دونستم حالش خوب نیست، با عصبانیت باهام حرف می‌زد، اما من چیزی نمی‌گفتم.

فشار زندگی و کار براش کافی بود، من نمی‌خواستم بارش رو سنگین‌تر کنم...


دیشب بعد از شام بهش گفتم:

بریم بالا پشت‌بوم، یه چایی بخوریم و یکم حرف بزنیم...


بهش گفتم:

الان هرچی که تو رو بهم ریخته، هرچی تو دلت هست، بهم بگو...

گفت: چیزی نیست.

گفتم: قول می‌دم درستش کنم.

گفت: چی رو؟

گفتم: هر چیزی که حال تو رو خراب کرده...


ازش پرسیدم:

تا حالا شده چیزی بهت بگم که اشتباه بوده باشه؟ 😉

تا حالا شده حرف منو گوش بدی و پشیمون بشی؟

گفت نه، خداییش نه.


پرسیدم:

چقدر بهم اعتماد داری؟

گفت: فقط می‌دونم هرچی به من گفتی درست بوده. تو نه حرف اشتباه می‌زنی، نه کار اشتباه می‌کنی...


(تا اینجا رو داشته باشین! شوهرم و دخترم توهم زدن که من هیچ‌وقت اشتباه نمی‌کنم، هیچ‌وقت حرف اشتباه نمی‌زنم 😂

ولی خب واقعیت این‌جوری نیست! اونا این‌جوری فکر می‌کنن...)


حالا ادامه‌ش:


بهش گفتم:

خب، حالا هر چی هست بگو تا درستش کنیم...

گفت:

نزدیک سر ساله، صاحب‌مغازه اذیت می‌کنه، همسایه‌ها هم همین‌طور...

چک‌ها پشت هم اومده، کرایه، قسط...

هرچی بیشتر می‌دویم، چاله‌چوله‌ها بیشتر می‌شن...


بعد شروع کرد از بچگیش گفتن.

چیزایی که بارها ازش شنیدم، ولی هنوزم براش درده...

وهروقت می‌شنوم دلم میگیره...


بهش گفتم:

اول بیا فکر مغازه رو ببندیم، بعد بریم سراغ بقیه چیزا...

هر اتفاقی که سر سال برای مغازه بیفته، فقط بدون خواست خداست.

اصلاً شاید خدا می‌خواد از طریق صاحب‌مغازه یا همسایه‌ها از اونجا بلند شی...

شاید یه فکر بهتر، یه جای بهتر، یه مسیر جدید برات در نظر گرفته...

هنوز سه ماه مونده، از الان بخوای غصه بخوری، این زندگیه؟!


اصلاً اصرار به موندن نکن، بذار خواست خدا باشه...

فقط بدون، پشیمون نمی‌شی...


راجع‌به چک و قسط و کرایه هم گفتم:

خدا رو شکر که خونه داریم و کرایه می‌دیم.

خدا رو شکر که کار می‌کنی و بخاطر کارت از چک استفاده می‌کنی.

اگه بیکار بودی، نه چک داشتی، نه قسط، خوب بود؟!


گفتم:گذر زمان خیلی چیزا رو عوض می‌کنه، خیلی چیزا رو درست می‌کنه...

با نشخوار فکری، فقط خستگیت رو چند برابر نکن.

همه ترس‌هاتو بده به من...

من قول می‌دم درستش کنم.

تو فقط بگیر بخواب...

هر وقت پشیمون شدی، برمی‌گردونم بهت...یکم که حرف زدیم آرومتر شد میگف راست میگی هنوز چیزی معلوم نیس که...



اما خودم امروز یکم بهم ریختم نه بخاطر افکار شوهرم...بیشتر نقص دلسوزی بالا آمده که چقدر همیشه تو فشار بوده...اما کاری ازم برنمیادفقط براش دعا کردم واز خدا خواستم کمکش کنه ....

من خدای هیچ کسی نیستم و قدرت اینو ندارم همه چیزو درست کنم سهم من کوچیکه اما سهم خدابزرگ اون قدرت مطلق ومیتونه غیر ممکن هارو ممکن کنه...

خداوندا...

متأسفم

لطفا مرا ببخش

دوستت دارم

سپاسگزارم.

ای جان جانان

ای نور تابان ای خرد بی پایان

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

سلام بر مستانه مستان،لذت بردیم از نوشته ات .آفرین و صد هزار آفرین به شما بانوی گرامی.مستانه جان من ی ...

سلام عزیزم
طبیعیه 💜
اغلب ما که اینجاییم، تحت تاثیر هم هستیم
ما در کنار هدف ها وآرزوهای خودمون، اهداف دیگران هم هدف گذاری میکنیم🌟

یه خاطره تعریف کنم

سه سال پیش بعد از کرونا، عروسی پسر خالم بود
که حدود 80 نفر بودیم
مثل یه مهمانی بزرگ بود تقریبا

قبل از عروسی همسرم پرسید چیزی لازم نداری. خواستم رعایت حالشو کنم
گفتم نه 💔

‌بچه هامم لباس معمولی داشتن برای جشن اما همسرم پاشو کرد تو یه کفش باید ، برای هردوشون لباس عروس بخری،
از من انکار از اون اصرار
آخر ماه بود و یه تومن از جایی رسیده بود
عین یک تومن رو اون موقع داد برای بچه هاش لباس خرید♥️

فرداش که از سر کار اومد، دیدم سر راه رفته یه شلوار مشکی مجلسی هم برای خودش خریده
خیلی خوشحال شدم 😍 خوب بود که به خودش اهمیت داد جلوی خانواده ی من شیک و پیک بپوشه ✅

من عادت دارم قبل از مهمانی، لباسامونو آماده میکنم
چون با بچه سخته بزارم روز آخر کارامو انجام بدم

پیراهنشو اتو کردم ،کراواتشو آماده کردم، کفشاشو واکس زدم
دلم ضعف رفت واسش ♥️

اما وقتی لباس خودمو  آماده کردم، دیدم ای دل غافل، من دارم لباس سفید آبیِ اسپرت رو با کفش مشکی پاشنه ده سانتی میپوشم 😔 اینقدر زشت شده بود تیپم🥺

عصرش مامانم اومد پیشم، رفتم لباسمو پوشیدم گفتم مامانم الان تاییدم میکنه، حالم بهتر میشه😇

وای مامانم چنان برخورد تندی باهام کرد، انگار من یه پیرزن صد ساله بودم
کلی حرف بهم زد و گفت حساب دار شوهرت شدی
در نهایت گفت میدونی دیگه اصلا به شوهرت نمیای 💔

گفت تاحالا  فکر کردی ته این راه چیه؟

راست میگفت، من خیلی وقت بود اعتماد به نفس نداشتم تو جمع شرکت کنم، انگار یه جورایی گریزون بودم
خجالت میکشیدم خونه ی کسی برم
چون دیگه یه دست لباس مرتب نداشتم
یه جفت کفش خوب نداشتم

نه که فکر کنی از  اول این بودما، اما تو ایام کرونا اینقدررررر تنها شده بودیم

همش میگفتم خوب برا چی بخرم به جاش پس اندازش میکنم به جاش میوه میخرم به جاش تغذیه بچه هارو بهتر میکنم

اما به جای همه ی اونا من اعتماد به نفسمو از دست داده بودم، از خودم رضایت نداشتم

اونم منی که بدون کلاس رفتن کیک خامه ای میزدم، شیرینی پزی میکردم، خیاطی بلد بودم، زبان انگلیسی رو راحت حرف میزدم،.... 🌸

همون شب با همسرم و مامانم رفتیم یه جفت کفش سفید پاشنه سه ساننی خریدم 600 تومن  ،برای عروسی هم میکاپ رفتم سالن 300 گرفت گند زد به صورتم 😅
اومدم خونه همسرم گفت صورتتو کامل پاک کن خودت آرایش کن
دیگه همشو تمیز کردم فقط مژه هام گذاشتم بمونه

لباسم یه پیراهن ساده کوتاه برند بود که از قبل داشتم تاحالا نپوشیده بودم ♥️

نگم برات همون کفش و مژه چه حال خوبی ب من داد ♥️😇
تو عروسی با افتخار کنار همسرم نشستم
انگار اعتماد به نفسم برگشته بود دوباره جون گرفتم ♥️😇

اونجا همه ی دخترای فامیل سبک لباس من پوشیده بودن، لباسای خوشکل ،میکاپ های ساده و شیک، کفش های قشنگ

اون 900 تومن هیچ کجای زندگی منو نمیتونست بگیره اگر بود، الان من نهایتا یه گرم بیشتر طلا داشتم، فقط همین ✅

اما حال خوب اون شب من، نگاه اطرافیان و طرر فکرشون درباره ی من، ارزشش خیلی خیلی بیشتر بود 😍😍

یا من بعد از کرونا دیگه خیلی میکاپ نمیکردم (بحث آرایش کردن و نکردن نیست اصلا)
اما من عادت کرده بودم فقط مانتو بپوشم و برم

چند باری که با خواهرام خونه مامانم جمع بودیم، وقتی میخواستیم بریم بیرون
میدیدم اونا چه قشنگ ب خودشون میرسن، چقدر حالشون خوبه

من مدت ها بود فقط دو تا مانتو داشتم که اونم خودم دوخته بودم و باب دلم نبودن

مامانم راست میگفت من داشتم خزانه دار همسرم میشدم. همسرم هم از این مدل هاست که میگه پول دستت بود خودت نخواستی (که عین واقعیته)

من داشتم به خودم بد میکردم💔

الان اگر تو موقعیت شما بودم، که سه تا عروسی در پیش بود، سعی میکردم حداقل برای شب های عروسی لباس درخور بپوشم که حالم خوب باشه، راضی باشم از خودم

شب های حنابندون هم اگر لباس تکراری مرتب داری بپوش چه اشکالی داره 😍

سمت ما جز خواهر و مادر عروس داماد دیگه کسی لباس زرق و برق دار و بلند و ماکسی اینا نمیپوشه

شنیون هم کسی نمیکنه، میکاپ ها سادست که خیلی کار رو برای من راحت تر کرده

مادرشوهرم همیشه میگه مامان تا جوونید پوستتون صافه لباس بپوشید که الان لباس قشنگه تو تنتون

ان شاالله خدا عمر با عزت به هممون بده، شاید بعدا گرون ترین لباس هم مارو راضی نکنه ،حالمونو خوب نکنه ،چون دیگه زمان از دست رفته.... ❤️

بعضی پول ها نه مارو شاه میکنه نه گدا، نگران تمام شدنش نباش، قطعا وقتی روحیمون خوب باشه. بیشتر هم تلاش میکنیم و جاشو پر میکنیم عزیزدلم 🤗


اینم بگم و برم بخوابم،
بچه ها من مدتی بود به بهانه ی کم کاری تیرویید و زایمان و.. خودمو رها کرده بودم که اضافه وزن پیدا کردم
یک ماهی هست برنامه رژیم گرفتم، 70 درصد رعایت میکنم.
خیلی خیلی حس بهتری دارم، سرعت کاهش وزنم هم لاک پشتیه اما راضیم که در مسیر هستم 💜
شاید بهترین پس اندازمه

یه مایو جدید هم خریدم که دوباره استارت استخرو بزنم به امید خدا (ان شاالله که بودجش هم برسه 😅)

چقدرررر کیف میکنم از گزارش کارات 😍هیچ وقت دوست ندارم به آخرش برسه یه زنِ همه چی تمام و کدبانو ❤️ به ...

دل به دل راه داره عزیزم ❤️🤗😍 محبت داری 💜


معصومه جان قبلا  از خلاقیت هات میگفتی ،خیلی ذهن منو باز میکرد

منم همش دنبال ایده های جدید تر بودم 

بازم برامون بگو عزیزم 😘

سلام عزیزمطبیعیه 💜اغلب ما که اینجاییم، تحت تاثیر هم هستیمما در کنار هدف ها وآرزوهای خودمون، اهداف د ...

ممنون که انقد کامل و خوب توضیح دادید و ماهم ب فکر افتادیم♥️

یک حجام هستم و در زمینه طب اسلامی فعالیت میکنم مشغول یادگیری هستم،اگه سوالی دارید بپرسید درحد دانشی که دارم پاسخ میدم.بیماری ازتون دور باشه الهی💚

سلام عزیزم بله همیشه سیستم زندگی من اینجوری بوده ۳۸سالمه و۲۶ ساله ازدواج کردم یه دختر ۲۱ساله دارم بر ...

هزار الله اکبر به خودت و روحیت و مدیریت و زندگیت

چقد لذت بردم از نکته به نکته چیزایی که گفتی ...مخصوصا اینکه با اون همه مشغله ای که داری یه تایمی برای شارژ معنوی گذاشتی و این برام خیلی جالب و مهمه...خودم هر از چند گاهی حس وحال معنویم کم میشه ...و این یه خلا بزرگ میشه تو زندگیم که خیلی محسوس...شاید از نا امیدی و ناراحتی ازین اوضاع باشه که دل و دماغ هیچی برامون نذاشته ولی کاش سیم اتصالیمون به خدا هیچ وقت قطع نشه...سعی میکنم با پادکست دوره های دوپینگ معنوی و این چیزا یا صوت قران و دعا برشگردونم....تقریبا دوسال دائم نماز شب میخوندم ...سرساعت وضو گرفته چادر به سر با اشتیاق روبه قبله بودم 

شده بود روتین زندگیم...جزئی از وجودم...تو هر شرایطی بودم پیش هر کی بودم اجازه میگرفتم بلند میشدم به خوندن

برای همه جذاب بود و تامل برانگیز که چطور اینقد با اراده بدون وقفه سر تایم نمازمو میخوندم

وچقد گره گشا بود ...چه معجزه ها که ندیدم ازش

اما سر یه حاجتی که نگرفتم اونم شفای شوهرم و سرپا نشدنش بود دیگه بریدم...اینقد تضرع و‌گریه و زاری و التماس و دعا و هرچی که به ذهنم میومد کردم ...بیشتر ۱۰جور چله گرفتم نشد که نشد....و بعدم مسئولیت تمام زندگی افتاد رو دوشم و به کل دیگه روحیه ای نموند برام ...نمیدونم چی شد که رسیدم به این مسائل یعنی خواستم  ازمعنویتت از ایمانت از خلوتت با خدا برام بگی منم دوباره بندگی کنم برای خدام

دوستان ببخشید اگه پستم مرتبت با تاپیک نیست

از بعضی پستها نمیتونم بی تفاوت بگذرم باید تشکر و قدردانی کنم چون برام واقعا  با ارزش و اموزندن

من مشهدم مسکن مهر اینجا ارزونه تو دیوار قیمت زیاد زدن ولی اگر از نگهبان مجتمع بپرسی قیمت مناسب پید ...

عزیزم مدارک کامل منظورتون چی هست؟چون منم یه واحد مسکن مهر گرفتم ولی با اینکه استرس دا م نمیدونم چه مدارکی نیازه یا چکار باید انجام بدم که خیالم راحت باشه همه چیز درسته

با توجه ...به گفته های خودتون مدرسه غیر انتفاعی داریم تا غیر انتفاعی الان ۵ ساله تو یک مدرسه غیر انت ...


کاملا درسته ، تو هر انتخابی در زندگی باید کاملا با چشم باز انتخاب کنی نه صرفا بخاطر منطقه و اسم❤️

باورتون بشه یا نه ، من تمام مدارس شهرمون رو رفتم و با عواملش هم صحبت شدم ، وقتی دخترم دو، سه ساله بود مدارس ابتدایی رو میرفتم ، از کلاس سوم ، چهارم هم راهنمایی ها رو میگشتم و از اونایی که فرزند بزرگتر داشتند راجع به مدرسه شون تحقیق میکردم ، حتی تو کانال تلگرام شهرمون هم آگهی نظر سنجی دادم تا نظرات هم شهریامو در مورد مدارس مورد نظرم بدونم ، من واقعا در این مورد سخت گیر و حساسم ❤️

  الانم میگم من رو هیچی تعصب ندارم صرفا تجربم رو میگم ، تو شهر به این بزرگی با چند ده تا مدرسه شناخته شده ، دو تا مدرسه ابتدایی بود که مورد تایید من بود ، یکیش سخت گیر و دیگری با مدیریت عالی ولی سخت گیری نداشت و من دومی رو انتخاب کردم ،دوست داشتم دخترم راحت باشه ، برا بچه های برادرم هم این دو تا رو معرفی کردم ، و اونا اولی رو انتخاب کردند و هر دو تامون راضی هستیم چون معیارا متفاوته ، ولی مدارس هر دو تاشون فوق العاده هستند❤️


همکار همسرم یه آقای روستایی هستند که خونشون پایین شهره و پسرش نه تنها مدرسه غیرانتفایی نرفته ، بلکه تو مدارس دولتی پایین شهر درس خونده با امکانات خیلی خیلی پایین و بدون کلاس کنکور و آزمون و معلم کمکی و تقویتی و دریغ از کتاب های کنکور 💔 و هزار ماشاالله ، هزار ماشاالله ، امسال پزشکی شهر خودمون قبول شده ، پدری که ریالی برای تحصیلش خرج نکرده و بازم نخواهد کرد و افتخاری که به امید خدا تا پایان عمر نصیبش شده 😍


بازم میگم هیچ چیز صفر و صد نیست و واقعا خیلی چیزا تو زندگیامون تاثیر دارند .....

خدایا تو بساز تو بسازی قشنگتره ...
عزیزمی نگاهت قشنگه چشم حتما ...من همیشه خوانده خاموش بودم فکر نمیکردم تجربه هام به درد کسی بخوره ولی ...


خیلی خوشم اومد دوست عزیز، از سبک زندگی ورابطه تون با فرزندتون بیشتر بنویسید 

هر صبح، خدا برکت تازه‌ای در مسیرت می‌گذارد؛ شاید در قالب یک ایده، یک لبخند، یا حتی یک انسان. رزق فقط در پول نیست، در مسیرهایی است که خدا آرام‌آرام برایت می‌چیند تا به آن‌چه حق توست برسی. پس نگران نباش... روزی تو راهش را بلد است، فقط ایمان داشته باش..



صبح که بیدار می‌شوی، به یاد بیاور خدایی داری که هنوز فرصت نفس‌کشیدن را از تو نگرفته. اوست که درهای بسته را می‌بیند، سختی‌هایت را می‌داند و روزی‌ات را از جایی می‌رساند که حتی گمانش را هم نمی‌کنی. شاید امروز همان روزی باشد که خدا یک در تازه از برکت و فراوانی را به رویت باز کند. فقط با دل آرام و نیت پاک قدم بردار.....



(منبع: اینترنت)

وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿۱۸۶﴾


و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مى ‏كنم پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند باشد كه راه يابند (بقره ایه۱۸۶)
به به 😍 مبارک عزیزم شیک و عالی 👌انگار شما هم عاشق مدال هستین ؟ 😍چون اکثرا دیدم مدال میگیرین 😍منم ...

سلام معصومه جون میشه عکس النگوهاتو بزاری اگه میشه االبته بخاطر انگیزه گرفتن میگم اصلا  چقدر خوبه همه عکس طلا هایی رو که توسط این تاپیک جمع کردند رو بزارند که باعث تشویق وترغیب بقیه بشه😍

سلام دوستان عزیزشب همگی بخیر میخواستم امشب ازتون خواهش کنم برشفای بیماری همسرم دعا کنید دوساله درگیر ...

الهی که به حق امام رضا که انشالله توفیق داشته باشم همین روزها برم پابوسش همسرتون شفای کامل بگیره و و سال بعد این روزها رو کاملا فراموش کرده باشی و خاستی به این تایپیک سر بزنی بگی خدایا شکرت  روزهای سخت موندنی نبود

چکاوک جان مگه نگفتید 2 گرم پارسیان داشتید چرا ازتون 17 تومن برداشته خیلی کم حساب کرده

عزیزم من فکر کردم ۲ گرم دارم ولی وقتی وزن روی وکیوم رو خوندم دیدم که ۱ گرم و۶۰۰ صوت دارم اشتباه کرده بودم اونروز شد ۱۶۹۶۰۰۰۰تومن روزی بود که طلا پایین اومده بود ممنون که به فکرم بودی خواهر گل وقشنگم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته