دوتا فرزند دارم سه سال و نیم و شیش ماه و تو شهر غریب دور از خانواده خودم و نزدیک خانواده همسر زندگی میکنم همسرمو زندگیمو خیلی دوست دارم ولی چند وقته واقعا از تنهایی خسته ام و اینکه بچه هام خیلی اذیت میکنن دلم میخواست یکی بود کمکم می‌کرد. واسه خودم وقت ندارم گاهی حس میکنم دارم افسرده میشم حالا همسرم پیشنهاد داد واسه زندگی برم شهر خودم و نزدیک مادرم باشم که کمک بهم کنه این روزا بگذره و اونم آخر هفته بیاد، فک نمی‌کرد من قبول کنم ولی منم جدی گرفتم حرفشو و فکرم مشغول شده. الان پشیمون شد و میگه سخته اثاث کشی و،، ولی من اصرار کنم قبول میکنه، الان تو دو راهی هستم اینکه بمونم و نزدیک شوهرم سختی بچه داری و نظرات خانواده شوهر تحمل کنم یا برم و اونجا میتونم با دوستام و اقوام مادرم در ارتباط باشم و کمک بشه بهم. ولی مادرم میگه زندگیتو خراب میکنی یه وقت شوهرت. تنها نذار و،،، کسی تجربه داره؟
یعنی از شوهرت دور باشی؟
نه اینکارو نکن
بگرد تو شهر خودتون دوست و آشنا پیدا کن
با بچه ها برو و بیا
یکم دیگه بزرگتر میشن میتونی بذاری مهد
اگر از همسرت راضی هستید اصلا تنه‌اش نزار
من بودم نمی‌رفتم چون نمیتونم جایی به دون شوهرم دووم بیارم
عزیزم منم تو شهر خودم زندگی میکنم اطرافیان کمک میکنن ولی زیاد نه
منم دو تا پسر ده ماهه و دوسال و هشت ماهه دارم به هیجی نمیرسم
ولی چند روزیه بزرگه رو میزارم مهد کودک یکم بیشتر وقت دارم
برا پسرمم خوبه
تو هم میتونی بچت رو بزاری مهد بهتر از جابه جایی خونه هستش
من نمی پسندم دوری این مدلی از همسر به نظرم واقعا روی رابطه تاثیر داره . شما هم بدون اونجا هم باشی اوضاعت همینه حدودا دومی که سه سالش بشه اولی هم مدرسه ای هست کلی وقت اضافه برای خودت پیدا میکنی الان شرایطت به خاطر بچه ها فشرده هست طبیعی هم هست دوتاشون کوچیکن
میشه بعد از رفتنت اسم این زندگی رو گذاشت زندگی مشترک.
عواقب خوبی نداره این تصمیممت نه واسه خودت نه واسه همسرت و نه حتی واسه بچه هات .
شاید روزها یا حتی ماه های اول واست جذاب باشه این سبک زندگی کردن
اما بعد خسته میشی
و دلزده.
بمون و یه راه بهتر پیدا کن
مرسي عزیزم با خانواده همسرم رابطه داریم کلا آخر هفته ها وبا همیم ولی دلم میخواد یکی باشه که دوست خودم باشه. فقط خالم بود که اونم چند ماه پیش فوت شد حالا حس میکنم خیلی بی کس شدم... دوست خوب پیدا کردن راحت نیست وقتی با بچه ها همش مجبورم خونه باشم😔😔
مرسي عزیزم امیدوارم خدا کمکت کنه نگهداری دو تا بچه واقعا سخته منکه کم آوردم خستگی و بی‌خوابی و تنهایی و،،، منم یه مهد پیدا کردم که دخترم بزارم البته رفت و آمدش واسم سخته روزی سه ساعت و نیم نگه میدارن حالا شاید از هفته آینده بزارم ولی نمیدونم چقد تاثیر داره
مرسی از راهنماییت عزیزم. نمیدونم چی بگم.خیلی سخته تصمیم گیری. آخه فک میکنم الان همسرم هر روز باید یه زن خسته که اکثرا حتی وقت نکرده به خودش برسه رو ببینه تازه وقتی میاد همش مجبورم غر بزنم که دخترم اینکارو کرد و،،، خستم و،، والبته درد و دله چون جز اون کسی نیست درکم کنه خودشم گاهی کلافه میشه از گریه و اذیت های بچه ها. ولی اونجوری هفته ای دو روزم بیاد خونه مرتبه و من خسته نیستم و شاید بتونم اونجا برم باشگاه واسه خودم وقت بذارم زن شادتری باشم و واسه شوهرم جذاب تر باشم.
