2777
2789
عنوان

تمیز کردن ماشین

| مشاهده متن کامل بحث + 517 بازدید | 32 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

دقیقا خیلی بدم اومد خیلی بی شخصیت بودن، بعد تازه خانومه با افتخار اومده میگه نصف کاره موند دسشویی بز ...

وااااییییی.‌..چقد زنش بی کلاس و بی فرهنگ بوده....ایییش میخواسی بگی ایسگاه بعدی نگه میداریم،🤣🤣🤣

هر کی با من در افتاد ور افتاد😝😝😝😝🤷

میرن ولی تمیز، یا اینکه با شخصیت نه اینکه با کسی که دو کلمه حرف نزدن بیان این کارو بکنن

اینکه حساسی بجا ولی خوب شاید طرف اسهال بود شاید خیلی بش فشار اومده ترسیده بو را بندازه یا ماشین کثیف کنه

چیکار کنم مننننن، چطوری ماشینو تمیز کنم

ماشینو بفروش فقط خخخخ 

والا من چیزی ب ذهنم نمیرسه بخار شور بکش اگ روکشای صندلیت چرم نیست مثلا مخمله ...

اگرم چرمه ک الکل اسپری کن با دستمال مرطوب چیزی بکش.....در همین حد ب ذهنم رسید....

هر کی با من در افتاد ور افتاد😝😝😝😝🤷

خیلی بیشعور بودن ، حداقل اومد تعریف نمیکرد که نصفه موند بی فرهنگا انقد باهم شوخی های زشت میکردن&nbs ...

فقط باهاشون کات کن ک حال منم بد شد نیای هفته دیگ پیک نیک جدیدتو تعریف کنی برامون،😝🤣🤣

هر کی با من در افتاد ور افتاد😝😝😝😝🤷

خیلی بیشعور بودن ، حداقل اومد تعریف نمیکرد که نصفه موند بی فرهنگا انقد باهم شوخی های زشت میکردن&nbs ...

نمیدونم والا جز همون تمیز کردن با دسمال چیزی به ذهنم نمباد بعصیا فک مبکنن سوخی کردن صحبت کردن در موردش خیلی بامزگی

مشکل اینجاست که شوهرم نمیبره کارواش و منم نمیتونم خودم روکشارو در بیارم و دوباره بزارم سرجاش ، میخام ...

ببین هر چی دستمال بکشی حس میکنم کثیفی بیشتر پخش میشه . حالا قبولم نکرد ببره کارواش وقتی نیست فقط کافیه رو کشهارو در بیاری . دوباره پوشوندنشو بندازی گردن شوهرت   درآوردنش هم برای ماشین ما که سخت نبود فقط بندهاش گره کور داشت که قیچی کردیم . موقع پوشوندن یه تیکه بند کفش اضافه کردیم همین . 

فقط باهاشون کات کن ک حال منم بد شد نیای هفته دیگ پیک نیک جدیدتو تعریف کنی برامون،😝🤣🤣

ااتفاقا میگفتن بریم کاشان یه روزه، اومدم خونه به همسرم گفتم دیگه نبینمشون، اینهمه ما غذا بردیم بعد اون بستنی، دست تو جیبشون نکردن، بچش گریه کرد خوراکی میخاست 

خانومه گفت به عمو بگو بخره بچه هم گفت عمو عمو واسم خوراکی بخر  مرده خجالت نکشید شوهر من رفت خوراکی بخره نشست تو ماشین تکون نخورد 

نمیدونم والا جز همون تمیز کردن با دسمال چیزی به ذهنم نمباد بعصیا فک مبکنن سوخی کردن صحبت کردن در مور ...

دقیقا خودشون میگفتن و میخندیدن، فک میکردن خیلی باحاله ، من که حالم ازشون بهم میخوره 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

دل نوشته

الوچهm | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792