شوهرم همیییییییشه خونس. خیلی رومخه. خیلی پرحرفه. باهاش حرف نزنم گریه میکنه. هیچ برنامه ای نداره هدفی نداره هیچ جایی رو نداره بره بیاد. نه خانواده ای نه پارک میره نه باشگاهی نه دوست رفیقی. هیچ جا هیچ جای به تمام معنا. روانیم کرده. فقط چند تا سفر اسنپ میره و میدوه میاد خونه. عمرمو هدر داده ازش بدم میاد. تاپیکامم شبا که من تو خوابم میخونه بس که حوصلش سر میره. تو همه چی هم فضولی میکنه. سرشو به فیلم گرم میکنه تا تبلیغا میان شروع به پرحرفی میکنه روزی شونصدتا چایی میخوره برا منم میاره.
عزیزم شما بهونه های ایشونو قبول داری مثکه خودتم دوست داری بشینید پیش هم چایی بخورید 😅 وگرنه که پیرم ...
نه من روانی شدم از دستش. حتی حاظرم پول جمع کنم هر ماه فقط بفرستمش شبا باشگاه تا دوازده شب بیاد خونه و خسته هم بخوابه😂ولی خب واقعا کمرش درد میکنه در جریان دیسک کمرش هستم
زرنگ باش تو دانشگاه بچرخ کار تایپ و پروژه و اینا گیر بیار بده بهش انجام بده
اصلا نه گوشی اندروید داره نه بلده تایپ کنه. فقط میگه از بابات پول بگیر من یه کاری بکنم ماشین درست کنم یا یه کاری بابات برام پیدا کنه. حالا بابا منم یه پیرمرد از پس اداره خودشم برنمیاد 😔
اصلا نه گوشی اندروید داره نه بلده تایپ کنه. فقط میگه از بابات پول بگیر من یه کاری بکنم ماشین د ...
ببین این خانومی که تو محل کار من نیروی خدماته شوهرش کچکاره منتها زیاد کار گیرش نمیاد الان تو خوه میشینه مواد ترشی میخره میشوره ریز میکنه خشک میکنه و ترشی میزارن.سبزی پاک میکنه بسته میکنه میبرن سوپریا. بخدا مرده میگه صب تا شب داره ازین کارا میکنه.دیگه سبزی پاک کردن و ترشی خورد کردن که سلیقه ام نمیخواد. توام فک کنم خیلی بهش شل میگیری یکم جدی باش دعوا کن بذار به خودش بیاد