یه خانمی گفته بودند من ازدواج کردم یادم نیست یکی یا دوتا بچه داشت میگفت وابسته به یه آشنای قدیم شدم برای یه کاری باهاش تماس گرفتم بعد اون آقا گفته اگه ممکنه من یه وقتایی زنگ بزنم حالتو بپرسم
البته من نمیدونم چی بهم میگفتن فقط خانم حس دلتنگی و گناه داشت
بعد یه کاربر مرد یه پیشنهاداتی داد
که من کپی میکنم و میفرستم اینجا
و اینکه به من میگن شما خانم رو درست راهنمایی نکردی
تاجایی که من تونستم حرف درست رو به نظر خودم به خانم گفتم
اما اون کاربر آقا انگار موقع خواندن نظراتم حالش خوب نبوده
نمیدونم چی میشه .خدا خودش من رو ب راه راست هدایت کنه .
من یه پیشنهاد میدم اگه ناراحت نمیشی،،،، اگه اطمینان داری مرد خوبیه و میتونه خوشبختت کنه،،، از همسر فعلیت طلاق بگیر و بعد از گذروندن عده طلاق باهاش ازدواج کن،، اصلا هم به فکر حرف مردم نباش، نگران نامردی به شوهرت هم نباش،، چون از نظر من اگه ایشون با شما با عشق و محبت رفتار میکرد و نیازهاتون رو برطرف، شما هرگز به فکر عشق قدیمیتون نمی افتادی، پس نشون میده که واست کم گذاشته(اگه در این مورد آخر اشتباه میکنم بنویس) هیچی دیگه خودت باید بشینی سبک سنگین کنی وضعیت خودت و بچه هات رو، و اینکه اگه این کارو بکنی اوضاع بهتر میشه، یا خدایی نکرده بدتر، بعد اقدام کنی واسه طلاق