اگه خودتون سوتی ندادین از سوتی های اطرفیانتو بگین دوستان
تا لحظه ای رو باهم خوش باشیم
جلو برادر زاده شوهرم ک اونم قع ۷سالش بود بهمدیگه گفتیم عشقم و عجیجم و اینا بچه رف گذاشت کف دست عموش یعنی اون برادرشوهرم
...
🥲🥲🥲یه بار شوهرتون باغ من بغل کرد چرخوند، صاحب اغ اومد با بیل بزنتش، صاحب باغ هیکلییییی بود.... وای
من برگشتم گفتم کاریش نداشته باشی ها ما نامزدیم.
بعد یه نگاه به قیافه من و شوهرم کرد مثل دوتا بچه مظلوم بودیم، دلش به رحم اومد
هعی چی بگم دروانونانزدی مون بود عقد کرده بودیم البته بعد خونه شوهرم اینا بودیم بعد شوهرم شکمشمو فشار داد منم گلاب به روتون یهو از دستم در رفت زارتتتتتتتتت ینی ابروم رفت 😂😐
با اینا خوبه من رو پدر شوم با سوتین دیده وای مردم اون روز زنده شدم 😢
تو جمع دوستاش که برای شام رفته بودیم سس ریختم وسط پاش وصرارداشتم خودم پاک کنم🙈🙈😁😁
نمیدونم اسمش سوتیه یا چی ولی زمانی که نامزد کردم ۱۴ سالم بود
اولین بار که با همسرم حرف زدم بهش گفتم
منو میخواستن بدن به پسر عمه ام ولی من نمیخواستمش یه عالمه قرص مسکن خوردم
همسرم گفت خب چی شد گفتم هیچی چیزیم نشد ولی اسهال شدم گفت اها دیگه چیزی نگفت
اصلاااااا نمیدونم چرا این حروفو زدم پسرعمه ام خواستگارم نبود رقصم نخورده بودم
نمیدونم چرا این دروغو گفتم خیلی خجالت میکشم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
