مامانم اومده چمدون باز کرده گفت اره این رو برای دخترم و دوتا پسرم که دوماد نکردم گذاشتم گفتن عه این که لازم نداره این که شوهر میگیره بعد مامانم داشت طلاهاشو نشون میداد اومده عروسمون تو روم میگه آره این طلاها مال عروساست برای تو نیست زیاد نگاه نکن بعد با اونیکی عروسمون هار هار هار خندیدن که آره به تو باید خانواده شوهرت بدن