بعد اینکه با نامزد 5 سالم کات کردم
با یه پسر جدید وارد رابطه شدم
همه چیزش عالی بود اینقد حالمون کنار هم اوکی بود ک نگو
سربازیش ت شهر من بود... بعدش برگشت شهر خودش با شهر ما 2 ساعتی فاصله داره...
2 ماهه باهم اشنا شدیم خیلی همو دوس داشتیم
امشب همینجوری حرف میزدیم برگشت بم گف من سر کارم
از شنبه تا پنجشنبه بکوب کار میکنم
وقت ندارم بیام پیشت ازم فاصله داری
بعد بم گف از دستم ناراحت نباش وقتی نمیتونیم هر سه هفته ای یبارم همو ببینیم چرا باهم بمونیم فلان اینا... من کلی گریه کردم :)بم میگف تورو خدا از دستم ناراحت نباش ولی خودت منطقی بش فک کن اخه چطوری ماهی یک بار تورو ببینم؟
حالمم اصلا خوب نیست دوبار بالا اوردم!
میشه بگید چیکار کنم؟ :) چرا به هیشکی نمیشه اعتماد کرد...