اینو در جواب خانمی میگم ک میگه برادرا پاره تنن باید فداشون شدو هیچی نگفت:
همین تفکرات و فتار شماست ک ی مشت پسر بچه ننه ومعدرت میخوام بی عرضه ک نمیتونن خانواده اداره کنن دراینده چون لوس بار اومدنو تحویل اجتماع داده یکیش نمونه شوهر خودم ک ی پسر بود بین چند تا دختر که منو بدبخت کرد.وقتی مادرش فوت شد تازه یکم ادم شد و احساس مسئولیت کرد
بله عشق بین منو داداشو زبانزد همه فامیل هس،اونقد ک همه درد و دل هامون باهمه،خدا خودش شاهده اگه از چیزی ناراحت باشم ،داداشم اونقد نازمو میکشه ،دلداریم میده تا ناراحتیم فراموش کنم،اونقد هوامو داره ک حتی همسرم بعضی وقتا بشوخی میگه از ترس داداشت جرات نمیکنم از گل نازکتر بهت بگم،همه فامیل میگن حس شما دوتا بهم واقعا بی نظیره،دلیلشم اینکه هیچوقت کینه نگه نمیداریم،هرچقدم دعوامون بشه سریع یکیمون پیش قدمیم،نمیزاریم هر حرفی بینمون فاصله بندازه حتی فرق گذاشتن مادرمون
دلیلش اینی ک گفتی نیست
فکر کن شما انقد برادرتو دوست داری ولی برادرت ی درصد از این دوست داشتنو ب شما نداشت بهت سر نمیزد یا زنگ نمیزد خونه مادرت می‌رفتی تحویلت نمی‌گرفت خلاصه ک اون دوستت نداشت بازم نظرت همین بود؟بازم میگفتی جونمو براش میدم؟
صددرصد نه
الان میگی آره چون اینی ک من گفتم رو تجربه نکردی
شما و برادرت هر دو عاشق همید خداروشکر ولی دلیل نمیشه از بقیه هم انتظار داشته باشی مثه شما فکر و عمل کنن
متاسفانه هیچ چیز در این جهان منصفانه نیست سمت ما همیشه پسر هارو بیشتر دوست داشتن حتی بدترین هاشون رو من برام اهمیت نداشته هیچ وقت عشق خودشون هست هر چقد دوست دارن بدن به اون یکی مهم اینه برای من در حد توانشون کم نذاشتن ولی اگه فرقی هم هست امیدوارم آشکارا نباشه
بیا واقع بین باشیم نه احساساتی .اگه بحث سلامتی رودرنظر بگیریم مادرتون باید اول به فکر خودش باشه وبگه تو این هوا خودم هم سرما میخورم پس وقتی میاد بیرون وبراش سرما خوردن خودش مهم نیست پس بحث اهمیت دادن به سلامتی برادرتون یا اهمیت ندادن به سلامتی شما نیست حسم میگه مادرتون می‌خواسته باباتون حرفی بگه که پدر وبرادرتون ندونن .برا همین خواسته طوری بگه که برادرتون نیاد پیش شما
هاهاها😂 روانی قرصی ننتم مث خودت روانیه
