هر کاری کنی بازم مادرت میره سمت پدرت چون یاد گرفته پاسوز پدرت باشه ولی تو این کارو نکن من واقعاً درک نمیکنم این دخترایی که میتونن یه کاری کنن یه تغییری ایجاد کنن ولی انجام نمیدن ببین عزیزم رهایی از بدبختی خیلی سخته بعدشه که خوشیه ولی تو وقتی که میخوای اقدام کنی باید از هیچی نترسی ممکنه خیلی اتفاقا بیفته ولی تو باید اونقدر مصمم باشی اونقدر اراده داشته باشی که هر کاری کنن تو به اون خونه برنگردی هر جوری بشه به درد ببری کمپ مثلاً بگی من به شرطی برمیگردم تو اون خونه که پدرتو ببرن کمپ اونم مطمئن باش نمیره
فقط قبلش بشین با برادرت صحبت کن همه جوره خامش کن با خودت پایش کن که بتونی حداقل از نظر اون حمایت بشی