حاضر بودم ده سال از عمرم کم بشه اما یه خواهری داشتم
خواهری که وقتی از در میام براش یه چیزی بیارم حتا اگه شده یه کش موی ارزون
یه خواهری که موهاشو ببافم
اگه یه روز ناراحت بود داد زد عصبانی بود
چیزی نگم فقط تنهاش بذارم
ای خدا چی میشد منم آجی داشتم.که شبا کنارش میخوابیدم