اینم جریان بارداری من
اولا خو من ۷ ساله عروسی کردم شوهرم بچه نمیخواست تا الان
از اول بارداری متوجه قند شدم
رژیم سخت گرفتم
چقدر ازمایش هر دو هفته یه بار دادم
اول اسفند خوردم زمین یکی پاهام شکست یکیشون پیچ خورد😢😢نه میتونستم عکس بگیرم نه گچ بگیرم
خب
یک ماه استراحت مطلق بودم خونه بابام تا بلند شدم راه رفتم
بعد ازمایش پودر قندم رفت بالا قرص بهم داد بعدش اب دور بچم ۱۸ شد ۴هفته بعدش ۲۹ شد هفته ۳۸ اب دورش ۳۳ شد🙁 🤧
هر روز ان اس تی میدادم بیو فیزیکال که دادم گفت نافت پاره شده😢😢
و حالم گرفته شد
دیگه بستری شدم دوتا امپول فشار زدن رحمم باز نشد سزارینم کردن
الان همتقریبا ۱۰ماهه
خداروشکر پسرم خیلی خوب بود فقط وزنش ۳کیلو بود که اونم به خاطر رژیما کم بود
این وسطا هم یه بار دیوونه شدم موها سرمو با ماشین صفر زدم😟😟کچل کردم کلااا
همو موقع پام شکسته بود
خداروشکر به سلامتی زایمان کردین عزیزم
دقیقا الان من داشتم به همسرم یه حرفی میزدم
اول بگم هفته ۱۲بارداریم حالت تهوع شدیددارم
اسباب کشیم دارم هفته آینده تمام خونم بهم ریختس
داشتم به همسرم میگفتم میدونی دلم چی میخواد الان ؟..دلم می‌خوام الان تو خونه خودم وسایلامم چیده باشم خونم مرتب تمیزه سرشب پاشدم یه الویه خوشمزه هم درست کردم گذاشتم یخچال .بچه تو گهواره کنار تخت خابه منم اومدم کنارش درازکشیدم
حالت تهوع حال بد هم ندارم
آرزومه الان اینها
منم حامله بودم توده رو از شکمم خارج کردن باز ریه هام آسیب دید بچه تو شکم دوباره رفتم اتاق عمل قفسه سینه مو سوراخ کردن شیلنگ گذاشتن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
