2777
2789

کاربرا که نمیتونن کاربری یکی دیگه رو بترکونن

نی نی یارا بستن حتما

🌾 نظافتچی ساختمان یک زن جوان است که هر هفته همراه دخترک ۴-۵ ساله‌اش می‌آید. امروز درست جلوی واحد ما صدای تی کشیدنش قاطی شده بود با گپ زدنش با بچه... پاورچین، بی‌صدا، کاملا فضول، رفتم پشت چشمیِ در. بچه را نشانده بود روی یک تکه موکت روی اولین پله... بچه: بعد از اینجا کجا میریم؟ مامان: امروز دیگه هیچ جا، شنبه ها روز خاله بازیه... کمی بعد بچه می‌پرسد: فردا کجا میریم؟ مامان با ذوق جواب می‌دهد: فردا صبح میریم اون جا که یه بار من رو پله هاش سُر خوردم! بچه از خنده ریسه می‌رود... مامان می‌گوید: دیدی یهو ولو شدم؟ بچه: دستتو نگرفته بودی به نرده میفتادیا... مامان همان‌طور که تی می‌کشد و نفس‌نفس می‌زند می‌گوید: خب من قوی‌ام. بچه: اوهوم... یه روز بریم ساختمون بستنی... مامان می‌گوید که این هفته نوبت ساختمون بستنی نیست.‏ نمی‌دانم ساختمان بستنی چیست؛ ولی در ادامه از ساختمان پاستیل و چوب شور هم حرف می‌زنند. بعد بچه یک مورچه پیدا میکند. دوتایی مورچه را هدایت می‌کنند روی یک تکه کاغذ و توی یک گلدان توی راه پله پیاده‌اش می‌کنند که "بره پیش بچه هاش و بگه منو یه دختر مهربون نجات داد تا زیر پا نمونم". ‏نظافت طبقه ما تمام می‌شود. دست هم را میگیرند و همین طور که می‌روند طبقه پایین درباره آن دفعه حرف می‌زنند که توی آسانسور ساختمان بادام زمینی گیر افتاده بودند. مزه‌ی این مادرانگی کامم را شیرین می‌کند. ‏مادرانگی که به زاییدن و سیر کردن و پوشاندن خلاصه نشده. مادر بودن که به مهدکودک دو زبانه، لباس مارک، کتاب ضدآب و برشتوکِ عسل و بادام نیست. ساختن دنیای زیبا وسط زشتی ها، از مادر، مادر می‌سازد. 🌸✏️سودابه فرضی‌پور

بینی من ی بیماری گرفته ک کلا زیباییم از دست رفته 

دو روز ای سی یو بودم بخاطر قرصا های الپرازولام ۷۰تا و ترانکوپین۶۰تا در حد خلاص شدن خودم

با احتمال مرگ زیاد یا فلج شدن دائم

بعد ی روز از بستری اومدم بیرون و بازم با مشکلم موندم

دیگه نی نی سایت نمیام 

اومدم کمی درد و دل کنم ک این کارو باهام کردن

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

داشتم میگفتم قرص خوردم و دو روز ای سی یو بودم و خدا بهم رحم کرد و برم گردوند

ناراحت نباش عزیزم 

منم خاهر نامزد دوستم فوت کرده جوون بوده 

بعد یکی. مسخره کرده یکی تعلیق زده 

نمیدونم چرا انقدر عقده ای شدن

ب فا*ل و حس شیشم اعتقادی ندارم اگه تاپیکی ب این عنوان می‌بینید مربوط ب دوست عزیزم خبسابیل هست ک اگه تاپیکاش تموم شه با کاربری من میادش اگه ی تاپیکی نظر مخالف راجع ب این چیزا دادم گارد نگیر چون اون تاپیکا مال من نبوده،  محمدرضا هم کراش خبسابیل هست ن من   
متاسفم

قربونت عزیزم 

ناراحت نباش 


ب فا*ل و حس شیشم اعتقادی ندارم اگه تاپیکی ب این عنوان می‌بینید مربوط ب دوست عزیزم خبسابیل هست ک اگه تاپیکاش تموم شه با کاربری من میادش اگه ی تاپیکی نظر مخالف راجع ب این چیزا دادم گارد نگیر چون اون تاپیکا مال من نبوده،  محمدرضا هم کراش خبسابیل هست ن من   
اره خوب کرده واسه همینه که همیشه بدبختی و احساس خوشی و سرزندگی نداری اینو میشه از تاپیکای آه و نالَ ...

چون خدا تعریفی نداره که بخواد کسی بکنه

خوشحال میشی اینقد با ذوق میگی اینی

خب باشم تو خوشحالی بسه

انگار مامانم رفته بازار منو نبرده...انگار همه دوستام افتادن کلاس 1 من افتادم کلاس 2...انگار نقاشی 19 گرفتم...انگار همه رفتن اردو به جز من...انگار همه کلاسن من نمیتونم کلاسو پیدا کنم...حالم اینطوریه...

چون خدا تعریفی نداره که بخواد کسی بکنه خوشحال میشی اینقد با ذوق میگی اینی خب باشم تو خوشحالی بسه

اونموقع که این نظرو دادم خیلی حالم بد بود فقط میخواستم با یکی بحث کنم و فحش بدم و... که کامنت تو جلو روم سبز شد و..

اگه بهت توهینی کردم بدون واقعا هیچی حالیم نبود و اگه برگردم عقب اصلا اینکارو نمیکنم درکل بابت رفتارم شرمندم

تفکراتت هم برام مهم نیست بابت اون شرمندگی ای ازت ندارم 

درکل خواستم عذرخواهی کنم بابت حال بد اون لحظم

🚩کاربری موقت دست دونفر هست چون یکیشون تعلیق شده از کاربری ساحل دریایی استفاده میکنه🧿                                                         لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم                                          ای در رگانم خون وطن ای پرچمت مارا کفن🇮🇷🇮🇷🇮🇷

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز