2777
2789

سلام 15ساله ازدواج کردم و 2 تا بچه 9 ساله و یک ساله دارم از زمان زایمان تا الان که 2سال داره می گذره با همسرم ارتباط زناشویی ندارم و اون هم به روی خودش نمیاره دو دفعه تلاششو کرد نعوظ کامل نداشت و دیگم به روی خودش نیاورده هر چقدر هم سعی کردم بهش بفهمونم این موضوع زندگیمونو داره تحت الشعاع خودش قرار می ده فرار می کنه از ادامه صحبت. درست مثل دو تا غریبه داریم با هم زندگی می کنیم. چند سالی هم هست که دیگه موقع خواب نزدیکم نمی شه و بغلم نمی کنه/
از شرایط خودم بگم که شاغلم و شغل دولتی دارم. دارای تحصیلات عالیه هستم و در شرایط تقریبا ایده الی دارم زندگیمو می چرخونم. اینو گفتم بدونید ادم عامی نیستم و کلی برای حل مشکلم دارم تحقیق می کنم

اگه چیز دیگه ای هم باید بدونید برای اینکه بتونید راهنماییم کنید بپرسین تا جواب بدم. خیلی مستاصل شدم برای ادامه زندگیم با همسرم. چون حس می کنم حسی بهم نداره و به خاطر بچه ها گاهی پیش می یاد که دلش برام بسوزه.

سلام.شاید شوهرتون مشکلی دارند.مشاوره نرفتید؟

سخت است فهماندن نکته ای به کسی که منافعش در نفهمیدن است.......دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند وگرنه در هنگام راحت و فراغت و صلح و سلم چه بسیارند اهل دین، آنجا که شرط دینداری جز نمازی غراب وار و روزی چند گرسنگی و تشنگی و طوافی چند برگرد خانه ای سنگی نباشد....

مشکل همسرتون خیلی جدیه. ترغیبشون کنین حتما برای درمان اقدام کنن.

ریشه خیلی از مشکلات خانوادگی و زناشویی، از همین چیزهای به ظاهر ساده نشات میگیره.

دوست من اگه تحمل نظرات مخالف رو نداری، تاپیک نزن. دلیلی نداره همه باهات هم عقیده باشن. اگرم تاپیک زدی، نظر مخالف هم دیدی، لااقل توهین نکن. شعور داشته باش. مرسی.

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

به یه سکس تراپ مراجعه کنید مشکلشون درمان میشه

خدایا ما که تمام تلاشمون کردیم برای جلب رضایت دوستان و خانواده و همکارو خانواده شوهر اما گویا دستمان هیچ نمک نداشت بدهکارم شدیم...الهی و ربی همه چیز را به تو واگزار میکنم که تو عدالتمند ترین قاضی هستی ...اگر من اشتباه میکنم منو هدایت کن اگر دیگران اشتباه میکنن اونارو هدایت کن

حتما یه دلیلی داره باید ریشه یابی بشه اینجا تاپیک مشاوره داره برید از خانم دشتی وآقای صدیق منش مشاوره بگیرین

همه راهها گشوده است...معجزه از پس معجزه باز نمی ایستد ازآسمان برسرم خیروثروت میبارد...خدایا سپاسگزارم

نمی یاد اصلا اهمیتی نمی ده که زندگیمون داره شیرازشو از دست می ده
دخترم داره دچار استرس می شه و به ناخن خوری افتاده دارم می برمش مشاور
بهش گفته که مامانم و بابام که باهام دعوا می کنن من دوست ندارم
خودم می دونم که این موضوع باعث شده خیلی عصبی بشم از سر صبح از قیطریه می رم سمت بهشت زهرا
آخه محل کارم اون سمته الان به خاطر پسرم ساعت 17 می رسم خونه فعلا مامانم بچه را نگه می داره بنده خدا تازه کلی کمکه بهم ولی بیهوش می شم دیگه وقتی می رسم ولی اصلا به روی خودش نمیاره
تازه این کار مال الانم نیست 15 ساله دارم اینجوری می دوم و آخر سر بعد از ساخت خونمون پست ترین واحد را به نام من کرد. تازه من یک خانه تعاونی اداره بهمراه 100 میلیون تومان پول هم بهش دادم و از طرفی دیگه این مدتی که داشت خونه را می ساخت خرج و مخارج خونه و دخترم با من بود ولی دریغ از یک تشکر و حداقل درک از خود گذشتگی من


حرف زیاده و نمی دونم می تونم همه چیزو اینجا بیان کنم یا نه
ببینید بعد از فوت مادرش که با سرطان از دنیا داشتن خانواده اش هم اومدن طبقه پایین ما
قبل از اون هم تا 3 ماه پهلوی ما بودن درست 4 ساله که زندگیمون دستخشوش اتفاقاتی شده که از حیطه اختیارات ما خارج شده
من همش حس می کنم افسردگی داره و هر چی تلاش کردم که بتونم کاری براش بکنم پا نمی ده

خب چرا رک باهاش حرف نمی زنی که بگی نیاز داری؟ ممکنه با آغوش کشیدن شما یا بوسیدنت بتونه تا حدی نیازهای جسمی و روحیتو برآورده کنه همه چیز که س ک س نیست

بهش خیلی گفتم. سکوت می کنه بعد هم به روی خودش نمیاره

الان بیکاره و داره همین املاکی را که داره سرو سامون بده تا بتونیم یه جای بزرگتر بریم. ولی چون حتما و حتما باید ملک پدرش (نوسازه) را بفروشه تا 2 تا واحد 120 متری بگیره تا حتما با هم زندگی کنیم ما هم گیر افتادیم
همین کوچک بودن خونه هم داره بهمون فشار می یاره. این ها همه فشارهایی که خودش رو خودش حس می کنه و نمی خواد مدیریت درستی بکنه
الان فقط داره اجاره می گیره  و من هم مثل تراکتور باید صبح تا شب کار کنم و این هم عاملی شده که به جدایی فکر کنم. چون عملا زندگیمو خودم دارم می چرخونم. خونه فقط شده براش هتلی که بیاد بخوابه و غذا بخوره و بچه هاشو ببینه من هم عملا کلفت خونه
هیچ کاری شخصا برای من انجام نمی ده مزد دستم هم که گفتم بعد از 15 سال زندگی مشترک اینطوری داد

چه بد شوهرت اعتماد به نفسش از دست رفته..

خدایا ما که تمام تلاشمون کردیم برای جلب رضایت دوستان و خانواده و همکارو خانواده شوهر اما گویا دستمان هیچ نمک نداشت بدهکارم شدیم...الهی و ربی همه چیز را به تو واگزار میکنم که تو عدالتمند ترین قاضی هستی ...اگر من اشتباه میکنم منو هدایت کن اگر دیگران اشتباه میکنن اونارو هدایت کن
کلا آدم بی احساسیه یا واسه رابطه با شما بی توجه؟

نه بی احساس نیست ولی از اول ازدواجمون هم کلا نمی تونه مثل ادم های عادی احساساتشو بروز بده
ادم خوشحالی نبود و نیست به همه چیز بدبینه و همیشه تیرگی موضوعات را می بینه


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز