نانگ نانگ در زمان گوجوسون پایتخت بود و با سقوط گوجوسون توسط هان ایالت های نانگ نانگ لیوندانگ زنفانفان هیونتو لیندان به هان اضافه میشه و ۱۵۰ سال با بد رفتاری و تحقیر مردم گوجوسون توسط فرمانداران مرذم خونشون به جوش میاد
فرماندار نانگ نانگ که یوهان بود دوتا فرمانده دست راست و دست چپ داشت که هردو اهل گوجوسون بودن وانگ گئونگ و چویی ری که این دوتا متحد میشن نانگ نانگ رو از هان پس بگیرن
چویی ری دوتا زن داشت موهاسو و وانگ جاشیل (خواهر وانگ گئونگ) که هردو همزمان حامله میشن  و همزمان زایمان میکنن پیشگوی یوهان به یوهان میگه دختران چویی ری با سرنوشت خاصی به دنیا میان یکیشون باعث نابودی نانگ نانگ میشه و یکیشون باعث نجات کشور میشه یوهان دستور میده هردو دختران چویی ری همون شب تولدشون کشته بشن 
جاشیل که زن سیستمداری بود برای نجات جون دخترش با پیشگو رابطه نامشروع برقرار میکنه و ازش میخواد که ازای رابطه و اموالش جون دخترشو نجات بده ولی موهاسو که زنی با قلب پاک و ساده بود نتونست دخترشو نجات بده و مجبور میشه دخترش که با گیره موی سر جاشیل زخمی شده بود توی رودخونه بندازه و اسمشو میذاره جامیونگ جاشیل هم اسم دخترش میزاره لاهی به امید اینکه روزی ولیعهد نانگ نانگ بشه