پارسال مادرم فوت کرد یه برادر ۹ ساله دارم، با کسی آشنا شدم که خیلی همو دوست داشتیم ۸ ماه باهم بودیم خانوادش میدونستن همه چی خوب بود تا اومد با داییم صحبت کرد، به خاطر شرایطمون بهش گفت باید بیاد نزدیک ما خونه بگیره اونم به خاطر شرایط کاری نمیتونه تقریبا یک ساعت فاصله داریم، دو روزه رابطمون تموم شده و از همه جا بلاکم کرده، همه ی شب و روزم شده گریه و کابوس حالم خیلی بده...
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
سلام هرچیزی خیر و صلاحته پیش بیاد باگریه چیزی درست نمیشه درست شرایط سخته دلتنگی سخته اما آدم رو قوی میکنه کسی که همون اول زندگی بخواد بره بهتره تا ۴سال دیگه بایه بچه بره دقیقا اتفاقی که برای خودم افتاد بعد از ده سال بایه بچه ۵ساله خیلی راحت گذاشت و رفت من مهم نبودم بچه گناه داشت تو هم دستت رو بذار رو زانوت بچسب به زندگیت بشو حسرتش
❤️چجوری میشه یکی رو که بیشتر سالای عمرتو باهاش زندگی کردی اینقدررر نامرد ازآب در بیاد❤️چقدر سکوت سخته وقتی پراز حرفی ❤️تراپیستم عجیبترین جمله ی ممکن رو بهم گفت :"《 میدونی چرا تغییر سخته؟چون ادمی رنج آشنا رو به خوشی ناآشنا ترجیح میده.از دایره ی امنت بیرون بیا 》 سقوطی مبهم در میان اقیانوس طوفانی مغز💥 میدونم آخر قصه تلخ این روزام شیرینه..یه حسی ته دلم داره میگه تو کمکم میکنی میدونم .ایمان دارم بهت...تو از اعماق دلم خبر داری.خداجونم شکرت برای تمام داشته ها...✌️✌️