بچه ها خواهرم سه ساله عقد هست شوهرش داییمه بعد این پسرداییم صفر صفر اومد درخونه پدرم چون برادرزاده مادرم بود ومادرم خیلی دوستش داشت خیلی محبتش کرد این وسط عقد کردن داشت سربازی می رفت خلاصه اینکه خواهرم هیچی ازش نمیخواست فقط پافشاری میکرد خونه ش درست کنه خونه درست کرد وام گرفتن ماشین هم پارس خرید و کارش درست شد الان کارمندرسمی شده بعد اینکه حالا که به نقطه خوبی رسیده بنا به دلایلی و فوتهایی که پیش اومد سه سال تو عقد موندن و شرایط ازدواج رو الان دارن اما دختر داییم الان که محل کار برادرش به شهری که اون زندگی میکنه منتقل شده و خواهرم شهر خودمونه خیلی روی زندگیشون تاثیر گذاشته تقریبا ۵ماهیی هست تو شهر اوناست و فعلا هم نمیتونه انتقالی بگیره
زن داییم فوت شده این خواهرش بزرگتر از پسرداییم هست و خیلی خودخواهه و دوست داره تو همه چیز دخالت کنه الان خواهرم به نقطه ای رسیده میگه هیچ حسی بهش مدارم و اسم طلاق میبره در صورتی که قبل این شش ماه عالی بودن
بعدش
یه بار من صحبت کردم با خواهرم متاسفانه خیلی زودرنج شده و زده به در بی خیالی میخواد طلاق بگیره واقعا موندم چه کاری بهتره
حتما ببرخواهرتومشاوره
سر انتقالی میخواد طلاق بگیره؟ آدما و حضورشون روی سرنوشت تأثیر میزاره خاطرات هم هیچ وقت پاک نمیشن ، اگه پسره آدم درستی هست سر هیچ و پوچ طلاق نگیره تو دنیای بعد طلاق و ازدواج دوم حلوا خیرات نمیکنن از ما گفتن
مادرتون با پسرداییتون صحبت کنه و بگه که خواهرش داره به زندگیش گند میزنه
پدر ومادرمم ازین رفتار پسردایی دلگیرشدن میگن الان طلاق بگیره بهتره فردا با یه بچه بیاد وقتی الان اینقد خواهرش اینقد نفوذ داره تو زندگیش هم همینه حواهرم اصلا سیاست نداره فقط دوست داره شوهرش بطرفش بیاد گرچه الان زندگی رو کامل آماده کرد ولی آخرش طلاق بشه خیلی بده خیلی دلم میسوزه
مادرت با داییت صحبت کنه اگر فعلا شرایط انتقالی ندارن جلوی دخترشو بگیره بگه داره زندگی اینارو میپاشونه من بهش حق میدم خواهر شوهر منم تا پنج سال انقد زجرم داد من مریض شدم آخرش دیگ شوهرم بخودش اومد حالا ما دور بودیم ببین اون چی بود ک از راه دورم من آسایش نداشتم فقط داییت باید جلوی دخترشو بگیره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
